هدف اصلی کتاب، کمک به ایجاد فهم پیرامون شیوههایی است که طبق آنها، شبکههای مبادلات مفسدانه، به دلیل نظام پنهانشان، بسط و گسترش مییابند؛ یعنی با یک حکمرانی درونی، بازیگران را به پذیرش خطر معاملات غیرقانونی، اعتماد به یکدیگر و ایجاد و تقویت ضوابط، قواعد و هنجارهای متقابل ناپیدا ترغیب میکند. تحلیل نویسندگان الهام گرفته از رویکردی نهادگرایانه است که معطوف است به ریشههای آن دسته از نهادهای غیررسمی که به معاملات مفسدانه اجازه میدهند تا در درون فرایندهای تصمیم سازی مشخصی گسترش یابند و جولان دهند.
برای توضیح بحران نظام پنهان فساد از مطالب تجربی پیرامون مبادلات مفسدانه در ایتالیا و دیگر کشورها بهره برده شده و بازیگران و سازوکارهای اصلی نقش آفرین در شکل گیری، گسترش، تحکیم فساد پنهان تشریح شده است.
کتاب در ۱۰ فصل نوشته شده است. فصل اول در حکم مقدمه کتاب به توضیح نظم پنهان فساد پرداخته است. فصل دوم، ساختارهای حکمرانی مبادلات مفسدانه را تشریح میکند که چه طور بازیگران مختلف چه کارمند دولتی یا کارآفرینان در شبکهای از معاملات مفسدانه نقش دارند.
در فصل سوم، به تعاملات میان هزینههای اخلاقی و فساد پرداخته شده است. از منظر برساخت گرایانه روی سازوکارهایی مطالعه شده که خنثی کننده هزینههای اخلاقی رفتار غیرقانونی هستند که اغلب به ایجاد «هزینههای غیراخلاقی» دلسردکننده رفتار صادقانه خاتمه میدهند. در چارچوب نهادگرایی جدید، به نهادینه شدن هنجارهای جایگزینی اشاره شده که به فساد مساعدت میکنند. وقتی فساد در گستردهترین حالت خود قرار داشته باشد، «هزینههای غیر اخلاقی» فساد را تقلیل میدهد زیرا تعداد فزایندهای از سیاستمداران و اهالی کسب و کار، ضوابط رفتاری جدیدی را درونی میکنند که فساد طبق این ضوابط، هنجاری مورد حمایت است. انتشار فساد، هزینههایش را تقلیل و احساس گناه و خطر از دست دادن وجهه را کاهش میدهد و در همان حال، احتمال یافتن شرکای مطمئن برای مراودات مفسدانه را افزایش میدهد.
در فصل چهارم تحلیلی از فساد در درون آژانسهای اجرای قانون و پلیس ارائه شده است. فصل پنجم به نقش محوری بازیگران سیاسی و احزاب سیاسی در مبادلات مفسدانه میپردازد. یکی از موقعیتهای مفسدانه در میان احزاب وقتی است که فساد نظاممند باشد، آنگاه احزاب و تقسیمات حزبی نه تنها به آشناسازی اعضا با اقدامات نامشروع میپردازند، بلکه به نوعی در تدوام بازی فساد در سرتاسر نهادهای دولتی مختلف نقش دارند.
فصل ششم درباره نقش کارآفرینان در مبادلات مفسدانه است. آنان میتواند از طریق حفظ رابطه با مدیران دولتی، شرکت در مناقصههای محدود عمومی، رشوه و … شبکه فساد را گسترده کنند.
فصل هفتم درباره دلالان و واسطهها در شبکههای فساد است. کسانی که هزینههای فعالیتهایی را متقبل میشوند و به صورت حرفه فعالیتهایی همچون شناسایی شریک مایل به کار، آگاهی یافتن از قابلیت اعتماد او، مذاکره بر سر توافق و تضمین رعایت شدن پیمانها را انجام میدهند. چنانکه اقدامات مقابله با فساد در بستر یک فساد نظاممند موفقیت آمیز باشد، آنان تقاضا و قیمت را برای خدمات واسطهگری افزایش میدهد.
فصل هشتم تحت عنوان «شبکههای جرایم سازمان یافته و فساد: افراد مافیا به عنوان مجریان در بازار مبادلات مفسدانه» درباره مطالعه مافیا و کارتلهای ایتالیا است که چه طور با سازماندهی و روابط خود عمل میکردند.
فصل نهم تحت عنوان «آثار گلوله برفی: چطور ممکن است که فساد رواج یابد» به توضیح زنجیرهای از وقوع یک فساد میپردازد. فساد در واقعیت، پدیدهای پویا است و بنابر طبیعت فساد، شرایط فساد را متعادل نگه میدارد.
فصل دهم اشارهای به سیاست مبارزه با فساد میکند. اینکه سیاستهای حاکمیت قانون و روندهای دموکراتیک و سازوکارهای کنترلی، فساد را کاهش داده اما بعد از چند دهه با شکست مواجه شدهاند. در صورتی که اشکال جدید فساد خود را با شرایط محیطی منطبق کرده است. نویسندگان در انتها در خصوص راهبردهای مبارزه با فساد توصیه کردهاند که اقدامات انقلابی برای مبارزه با فساد چندان موفقیت آمیز نخواهد بود بلکه بهتر است راهبردهای مبارزه با فساد با خصوصیات بخشها، ویژگیهای بومی و مراحل تصمیمسازی منطبق داده شوند. از سوی دیگر اقدامات تغییر انقلابی میتواند با اصلاحات تدریجی مخلوط و پیادهسازی شود. در هر صورت، هیچ فرمول مشخصی، هیچ مجموعه هنجارهایی، نهادها یا سیاستهایی را نمیتوان برای مقابله با فساد به کار گرفت و هر جامعهای باید معجون زیرکانه خودش از اقدامات و ابزارها را بیابد.
منبع:
- دلاپورتا، دوناتلا؛ وانوچی، آلبرتو (۱۳۹۷) نظم پنهان فساد؛ رویکرد نهادی ۲۰۱۲، ترجمه سیدجعفر جمالی؛ ناظر علمی محمد جعفری، محمدرضا امانی و حبیب سهیلی، تهران: موسسه تحقیقاتی تدبیر اقتصاد.