رهبری، موضوع بسیار مهمی است. باید بدانیم که چه کسی رهبر است، نحوۀ رهبریاش چگونه است، چه زمانی به رهبری میپردازد و چرا فرایند تغییر را رهبری میکند.
توسعه با تغییر مرتبط است، تغییر نیز با مردم، و مردم را باید رهبری کرد. من کاملاً به این معتقدم و فکر میکنم ما چندان به آن نپرداختهایم. برای رهبری نه فقط خطمشی و ایدهپردازی در زمینۀ تدوین خطمشیهای درست، بلکه برخورداری از افراد شایسته و انجام کارهای درست در زمان درست، واجد اهمیت است.
از خود میپرسیم: «چه کسی، توسعه را رهبری میکند؟». در اواخر سدۀ گذشته، در آسیای شرقی -کرۀ جنوبی، سنگاپور، مالزی- توسعۀ بسیار خوبی اتفاق افتاد. اکثر مردمِ این کشورها، این روند توسعه را به یک یا دو نفر نسبت میدهند.
به عنوان مثال، مردم سنگاپور میگویند که توسعۀ سنگاپور کاملاً مرهون «لی کوآن یو» است. لی کوآن یو، کشور را به سوی این موفقیت بزرگ حرکت داد. اما وقتی توسعۀ سنگاپور را بررسی میکنم، چندان نمیتوانم با این نظر موافقت کنم. زمان زیادی را به مطالعۀ کتاب خاطرات لی کوآن یو اختصاص دادم و دیدم که لی در آن از خودش چیزی نگفته است. حال میخواهم کمی دربارۀ نگاه خودم به توسعۀ سنگاپور صحبت کنم.
در مورد سنگاپور میخواهم بر دو چیز مهم متمرکز شوم یعنی اولاً بر تأسیس هیئت توسعۀ اقتصادی و دوم بر تأسیس پارک صنعتیِ جورونگ. اکثر مردم، این دو را به لی نسبت میدهند و معتقدند که آنها نقش مهمی در توسعۀ سنگاپور داشتهاند. هیئت توسعۀ اقتصادی، مسئولیت تدوینِ بخش بزرگی از خطمشی اقتصادی کشور را داشت. این خطمشی، به سنگاپور کمک کرد تا به سوی رشد حرکت کند. پارک صنعتیِ جورونگ هم مکانی بود برای فعالیت صنایع شیمیایی، صنایع الکترونیک و چندین صنعت دیگر.
مردم میگویند: «تمام اینها را لی کوآن یو انجام داد. او بود که این کارها را کرد». اما این تلقی، درست نیست. کس دیگری هم در این میان دخیل بود به نام «گو کِنگ سوئی»، دوست دوران نوجوانی لی کوآن یو. او بود که لی کوآن یو را متقاعد کرد که به سیاست وارد شود، در اوایل توسعۀ سنگاپور، در کنار لی کوآن یو بود و نقش مهمی در این زمینه داشت. در واقع، برخی ایدهها، از جمله، ایدۀ تأسیس پارک صنعتی جورونگ، متعلق به گو کِنگ سوئی بود نه لی کوآن یو.
اما به جز گو کِنگ سوئی، فرد دیگری هم وجود دارد: آلبرت وینسِمیوس. لابد برایتان این پرسش پیش آمد که چرا نام او شبیه به اسامی آسیایی نیست؟ چون او آلمانی بود. در اوایل تشکیل دولت سنگاپور، سازمان ملل از او خواست که برای انجام مأموریتی به سنگاپور برود. وینسِمیوس روابط نزدیکی با لی کوآن یو برقرار کرد، به مشاور اصلی او تبدیل شد و ایدۀ تأسیس هیات توسعۀ اقتصادی را مطرح کرد. وینسِمیوس از کسی به نام «آی.اِف تانگ» دعوت کرد تا مشاورش شود. تانگ به مشاور همیشگی او تبدیل شد و به ریاست هیئت توسعۀ اقتصادی رسید. بسیار جالب است. هیچ کدام از دو ایدۀ تشکیل هیئت توسعۀ اقتصادی و تأسیس پارک صنعتیِ جورونگ، متعلق به لی کوآنگ یو نبود. مسلماً لی کوآنگ یو، آنها را سازماندهی کرد، هماهنگ کرد، جا انداخت، مجوزشان را صادر و تقویتشان کرد، اما این ایدهها، متعلق به کسانی دیگر بود.
کس دیگری هم وجود داشت به نام «چان چین باک» که در شرکت فورد موتور کار میکرد و هیئت توسعۀ اقتصادی از او دعوت کرد تا دفتر نمایندگیِ هیئت را در نیویورک تأسیس کند. دلیل این کار، آن بود که میخواستند از آمریکا به تجارت بپردازند. منشاء این ایده، چه کسی بود؟ مفتخرم که بگویم کسی به نام ریموند وِرنون، استاد دانشگاه هاروارد و مشاور لی کوآن یو. وِرنون به رئیسجمهور لی گفت: «باید به کشورت بروی. من به تو کمک خواهم کرد تا از پسِ کار بربیایی اما باید در کشورت حضور مداوم داشته باشی». چان چین باک در سنگاپور بود و مستقیما با آی.اِف تانگ کار میکرد و از سالها قبل با هم فعالیت اقتصادی میکردند. آنها هم چیز را مهیا کردند. میان لی کوآن یو و آمریکا رابطه برقرار کردند. درست است که لی کوآن یو کارهای بزرگ کرد، اما چان چین باک بود که مردم را متحد ساخت، حمایت آنها را جلب کرد و کارها را به پیش برد.
شاید بپرسید پارک صنعتیِ جورونگ چه شد. تا مدتها این پارک، عملکرد خوبی نداشت و آن را نشانۀ حماقت «گو کِنگ» میدانستند. و این یعنی شکست. تا این که آی.اِف تانگ، به صورت اتفاقی با یکی از مدیران شرکت تگزاس اینسترومنتس همصحبت شد و از او که ساکن دالاس بود دعوت کرد که از جورونگ بازدید کند. به او گفت: «میخواهیم که بیایی و این پارک را به راه بیندازی». از چان چین باک خواسته شد که این مدیر را ببیند. آن مدیر به او گفت: «آیا میتوانید کاری کنید که بتوانیم کسبوکارها را در آنجا به راه بیندازیم؟ فکر میکنم این کار، ۳۰ الی ۵۰ روز زمان ببرد». و حق با او بود.
منشاء راهاندازی جورونگ هم لی کوآن یو نبود، بلکه آن مدیر بود. او از تگزاس اینسترومنتس به جورونگ آمد. سپس کسی از جنرال الکتریک، پس از آن، کسی از شرکت فیلیپس، سپس مدیرانی دیگر به جورونگ آمدند. چرا؟ زیرا این افراد، در جورونگ حضور مییافتند تا آن را هدایت کنند، با رهبری در ارتباط بودند و از سوی او مورد مطالبه بودند.
من این نوع رهبری را رهبریِ چند-کنشگری مینامم. در این رهبریِ چند-کنشگری، لی کوآن یو نقش مهمی داشت اما صرفاً بخشی از آن بود. او افرادی را با خود همراه کرد، به آنها اجازۀ فعالیت داد، آنها را برانگیخت و زمینه را فراهم کرد تا خود را شکوفا کنند. و این است داستان توسعۀ سنگاپور.