بیائید شبکه اجتماعی بازرس مالیاتی را تصور کنیم، چون برای اینکه کار اداره مالیات راه بیفتد، نیاز به بازرسان مالیاتی است که واقعا انگیزه انجام تمام و کمال وظیفه خود را داشته باشند. پس بیائید به منابع انگیزشبخش به بازرس مالیاتی نگاهی بیندازیم. جهان کاملا سادهشدهای را تصور کنید که بازرس مالیاتی فقط دو شبکه اجتماعی دارد. چون او بازرس مالیاتی است البته یک شبکه مربوط به محل کار وی است و بنابراین او در یک شبکه از همسنخهای خود، که سایر ماموران وصول مالیات باشند، عضو است. معنایش اینست که او احترام همسنخها را از سایر ماموران وصول مالیات کسب میکند، یا کسب احترام همسنخها به طور بالقوه به رفتار خودش بستگی دارد.
او عزت نفس را تا آن حدی به دست میآورد که آن هنجارها را درونی کند، و از مشارکت در آن شبکه اجتماعی، همچنین به درکی میرسد که جهان وی چگونه کار میکند. اگر این گونه باشد پس آن گونه است. بیایید آن را با یک شکل نشان دهیم.
ما در یک شبکه حضور داریم که محل کار است و ما در شبکه دیگری حضور داریم که خانواده است.
در هر مورد چه چیزی از این شبکهها بیرون میآید. آنچه از درون محل کار بیرون میآید هویتی است که کسب خواهم کرد، هویت وصولکننده مالیات. اما به یاد دارید آنچه با هویتها میآید مجموعه ارزشها است.
پس من با انجام اقداماتی که هویتم تصویب میکند عزت نفس کسب خواهم کرد. من قصد تلقین کردن هویتی به خودم دارم که «وصولکننده مالیاتی خوب هستم.» با تصویب رفتاری که نقش وصولکننده مالیاتی خوب را انجام میدهد من عزت نفس کسب میکنم. من در خانواده نیز هویت کسب خواهم کرد. هویت در آنجا احتمالا چیست؟ خب، در بسیاری کشورهای فقیر، اگر شغل وصولکننده مالیات داشته باشید شغل خیلی خوبی است.
بنابراین شما احتمالا به عنوان نانآور دیده خواهید شد، و خودتان را «من نانآور در این خانواده هستم» میبینید.
دوباره شما با تصویب آن نقش که نانآور است عزت نفس کسب خواهید کرد. از هویت که بگذریم شما چه چیز دیگری کسب خواهید کرد؟ مجموعه هنجارهایی از همسنخهای خود کسب خواهید کرد. با تصویب رفتاری که با هنجارهای همسنخهای شما در محل کار سازگار است، احترام همسنخها را کسب خواهید کرد.
همین قضیه در گروه خانواده شما برقرار است. شما با پذیرفتن هنجارهای خانوادگی، از بقیه اعضای خانواده احترام کسب خواهید کرد.
حدس میزنم نقشی که در خانواده نیاز خواهید داشت بپذیرید حقیقتا با خود-هویتی شما به عنوان نانآور سازگار است. بهتراست برای خانه نان بیاورید! اگر این کار را بکنید از خانواده احترام دریافت خواهید کرد.
چیز دیگری که از این شبکهها بیرون میآید مجموعه روایتهایی است که طبق آن شما درک میکنید این جهان چگونه کار میکند.
درون خانواده باید روایتی وجود داشته باشد که واقعا آن را پشتیبانی میکند، آوردن نان به خانه را برای خانواده رفتار کاملا عقلانی میسازد. برای مثال، در بسیاری خانوادهها، روایتهایی درباره عضو ناخلف یا مایه ننگ خانواده وجود دارد. کسی که دستش میرسید و از اعضای خانواده پشتیبانی نکرد و سپس عواقب کارش گریبانگیرش شد. او آن کمکی که از وی انتظار میرفت به خانواده بکند نکرد و سپس گرفتار سختی در زندگی شد و دستش را به سوی خانواده دراز کرد تا به وی کمک کنند و چه اتفاقی افتاد؟
هیچ کس مایل به کمک کردن به وی نیست.
بنابراین روایت این گونه ساخته میشود که اکنون به خانوادهات کمک کن و چه کسی متوجه کمکت میشود؟ وقتی به کمک نیاز داری کمک را دریافت خواهی کرد. به بیان دیگر آن رفتار عقلانی بلندمدت است چون کارهایی میکنید که برای خانواده خوب است حتی اگر آنها همیشه برای شما بیدرنگ خوب نباشد.
- دوره آموزشی «از فقر به ثروت؛ فهم توسعۀ اقتصادی»
- مدرس: پل کولیر -دانشگاه آکسفورد
- برگردان به فارسی: مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه جهاد دانشگاهی
- مترجم: جعفر خیرخواهان
- تدوینگر کلیپ: حسین خداپرست