تعارض منافع در دانشگاه ها در ایالات متحده آمریکا بدان علت بالا گرفت که در سال ۱۹۸۰ توسط کنگره آمریکا قانونی تحت عنوان بای دال[۱]تصویب شد که به دانشگاهها اجازه میداد که با سپردن برخی امتیازهای پژوهشهایشان به صنعت از حمایتهای مالی بهرهمند شوند. بدین ترتیب دارایی دانشمندان که همان امتیازات پژوهشی بود بین دانشگاه و صنعت به اشتراک گذاشته شد. با وجود موفقیتهایی که این شیوه همکاری با خود به دنبال آورد و موجب تأسیس کارخانهها و صنایع جدید زیادی پیرامون امتیازاتی که دانشگاهها اعطا میکردند، شد اما از سوی دیگر به شکلگیری تعارضات و مسائلی نیز انجامید. ورود منافع مالی به حوزه تحقیقات دانشگاهی و درگیر شدن دانشگاهیان از اساتید تا دانشجویان با این منافع نسبتا قابل توجه، موجب نگرانی از بابت تأثیرگذاری منفعت مالی بر روند انجام تحقیقات و همچنین ارائه نتایج پژوهشها شد. نگرانیهای ذکر شده تا آنجا پیش رفت که به تصویب قوانین و مقرراتی جهت نظارت بر روابط دانشگاه و حوزه صنعت منجر گردید.
از جمله مواردی که در خصوص ورود منافع مالی به پژوهشهای دانشگاهی مطرح شد، شکلگیری تعارض منافع در دانشگاه ناشی از ترجیح منافع شخصی یا گروهی (منافع مالی یک دانشکده یا یک گروه) نسبت به منافع عمومی بود زیرا نتایج تحقیقات با پیشبرد علم و تکنولوژی سر و کار دارد که نتایج مستقیم و غیرمستقیم انکارناپذیری بر زیست جوامع میگذارد و در دروان مدرن یکی از مهمترین عناصر زندگی جمعی است.
از جمله مواردی که در خصوص ورود منافع مالی به پژوهشهای دانشگاهی مطرح شد، شکلگیری تعارض منافع در دانشگاه ناشی از ترجیح منافع شخصی یا گروهی (منافع مالی یک دانشکده یا یک گروه) نسبت به منافع عمومی بود زیرا نتایج تحقیقات با پیشبرد علم و تکنولوژی سر و کار دارد که نتایج مستقیم و غیرمستقیم انکارناپذیری بر زیست جوامع میگذارد و در دروان مدرن یکی از مهمترین عناصر زندگی جمعی است.
با یک جستجو در میان مطالب و مقالات منتشر شده در حوزه تعارض منافع در کشور ایالات متحده آمریکا درمییابیم که تعداد قابل توجهی از آنها به مبحث تعارض منافع در دانشگاهها و در زمینه تحقیقات دانشگاهی اشاره دارند که این مسأله در اغلب موارد ناشی از ارتباط دانشگاه و صنعت و ورود منافع مالی عمده به این حوزه است. به ویژه میتوان حضور پررنگ مقالات مربوط به تعارض منافع در دانشکدهها و موسسات تحقیقات پزشکی را دید که ناشی از ویژگی آزمایشگاهی بودن پژوهشهای آنها و ارتباط آن با زندگی اعضای جامعه است. این مسأله به ویژه تحت تأثیر رویدادهایی همچون مرگ یکی از بیماران در فرایند ژن درمانی در دانشگاه پنسیلوانیا یا مرگ بیماری دیگر در دانشگاه جان هاپکینز در فرایند انجام تحقیقات در خصوص بیماری آسم قرار گرفت زیرا مشخص شد این مشکلات ارتباطی با تتعارض منافع در دانشگاههای مذکور داشته است. همچنین میتوان از موارد متعدد دیگری همچون مرگ بیماران سرطانی در یک موسسه تحقیقاتی نام برد که در آن علیرغم آگاهی به شکست یک شیوه درمانی و خطرات آن برای بیماران، بدون اطلاعرسانی کافی در این مورد به خود افراد بیمار و جهت دریافت حمایتهای مالی قابل توجه درمان مذکور روی افراد آزمایش شده و به مرگ آنها منجر شد.
برای جلوگیری از شکلگیری چنین تعارضهایی سیاستهایی در سطوح مختلف وضع شدهاند و دانشگاهها و موسسات تحقیقاتی ملزم به اجرای آنها شدهاند. بررسیها نشان میدهند که همه موسسات و دانشگاهها به یک میزان همه سیاستها را به اجرا نمیگذارند بلکه در این زمینه تفاوتهای بارزی میان آنها وجود دارد. با وجود اجماع گسترده در خصوص آنکه باید تعارض منافع در تحقیقات دانشگاهی مهار شود، عدم توافق قابل توجهی میان دانشگاهها و موسسات در خصوص انواع سیاستهای مرتبط با این امر وجود دارد؛ برای مثال دانشگاهها میپذیرند که باید منافع مالی افشا شوند اما در خصوص اینکه کدام منافع مالی، منافع مالی چه کسانی و برای چه کسانی باید افشا شوند، چالش و عدم تفاهم بسیاری وجود دارد. همچنین در این خصوص که باید کسب برخی منافع ممنوع یا محدود شوند، تعداد کمی از دانشگاهها هم عقیده هستند.
مقاله پیش رو مبتنی بر پژوهشی است که با هدف مروری بر سیاستهای مربوط به تعارض منافع در موسسات تحقیقاتی مهم زیست پزشکی انجام شده است. در ابتدا ۱۰۰ موسسه که بیشترین بودجه را از موسسات ملی سلامت در سال ۱۹۹۸ دریافت کرده بودند مورد بررسی قرار گرفته و از میان آنها ۸۹ مورد انتخاب شده و مورد تحلیل قرار گرفتهاند. فرایندهای مدیریت، بررسی و افشای تعارض منافع و استراتژیهای مدیریتی گوناگون مورد توجه قرار گرفته است و مشخص شده است که علت تفاوت قابل ملاحظه میان موسسات تحقیقاتی و دانشگاهها در خصوص سیاستهای مواجهه با تعارض منافع به عواملی همچون افزایش میزان پیچیدگی رابطه دانشگاه و صنعت، افزایش آگاهی عمومی نسبت به رابطه این دو نهاد و همچنین چگونگی مدیریت تعارض منافع ناشی از آن و در نهایت علاقه و تمایل بسیاری از دانشگاهها به کاهش محدودیتها برای ارتباط بیشتر با فضای صنعتی بازمیگردد.
برای دریافت متن کامل ترجمه مقاله «مدیریت تعارض منافع در تعاملات دانشگاه و صنعت (مطالعه موردی دانشگاههای ایالات متحده)» کلیک کنید.
پانوشت:
- [۱] Bayh-Dole