نماد سایت مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه

مثلثی با یک ضلع؟

مهم‌ترین موضوعی که نخبگان جامعه ایران، شاید امروز بر سر آن با یکدیگر هم‎نظر باشند، آن است که مبانی فکری، توان سازماندهی و قدرت اجرائی دستگاه بوروکراتیک به‌تنهایی نمی‎تواند از پس مسائل و مشکلات پیچیده‌دامن‎ این سرزمین برآید و کشور را از شرایط سخت و دشوار حال حاضر عبور دهد و به ثبات و توسعه برساند. در دولت و حاکمیت نیز گروه بزرگی را می‎توان یافت که حداقل در زبان، چنین اعتقادی را بیان می‎کنند و گروهی هرچند کوچک‎تر این اعتقاد را در عمل هم نشان می‎دهند. چنانکه معاون اول رئیس‎جمهور اخیرا انجام اقدامات مثبت و اجرای طرح‌های تأثیرگذار در زندگی مردم و روند توسعه کشور را منوط به «ضرورت استفاده همه‎جانبه از استعداد‌ها و ظرفیت‌های کشور در بخش‌های مختلف» عنوان کرد (رسانه‌ها- ۹۷٫۱۰٫۲۳). البته در اهمیت بوروکراسی و سازمان و نظام اداری به‎عنوان ضرورت بنیادین توسعه هیچ شکی نیست؛ چنانکه فوکویاما در آخرین اثر خود «نظم و زوال سیاسی» دولت کارآمد وبری را در کنار «حاکمیت قانون» و «پاسخ‌گویی دموکراتیک» سه رکن ایجاد توسعه عنوان می‎کند و حتی اولویت را به «بوروکراسی» می‎دهد. چنانکه به نظر او در مدل موفق توسعه آلمان و ژاپن ابتدا دولت کارآمد و به تعبیری بوروکراسی مستقل ایجاد شد و سپس حاکمیت قانون و در نهایت پاسخ‌گویی دموکراتیک و انتخابات آزاد و منصفانه به وجود آمد.

اهمیت جایگاه «دولت» در نظم اجتماعی را در چارچوب تحلیلی دیگری از زبان داگلاس نورث نیز می‌شنویم که از مراحل «شکننده»، «ثبات» و «بلوغ» در جوامع «با دسترسی محدود به مالکیت و قانون» سخن می‎گوید و اینکه تا دولت مقتدر به‎عنوان یگانه‌نیروی برخوردار از حق اعمال مشروع زور در سرزمینی حاکم نباشد… از طریق ایجاد سازمان‎ها و دستگاه‎های اداری و بوروکراتیک و نه روابط شخصی، نظم، امنیت و ثبات را برقرار نکند، امکان حرکت به سمت توسعه و ورود به طیف کشورهای با «دسترسی باز» وجود نخواهد داشت. در هر دو تحلیل اما «بوروکراسی» برای نقش‎آفرینی مؤثر باید دو عنصر «حاکمیت قانون» و «دموکراتیزاسیون» را همراه خود داشته باشد که این خود مستلزم تحول در دولت و ایجاد ظرفیت‎های لازم برای پذیرش مشارکت این دو ضلع دیگر است. «نورث» تحول در دولت را از روش‌هایی مانند توسعه مناسبات نهادی برای غیرشخصی‌شدن مبادله میان نخبگان قدرت، افزایش تعداد سازمان‎های دارای ظرفیت خشونت به روابط غیرخشونت‎آمیز، افزایش دامنه حاکمیت قانون و افزایش اعتماد به دولت ممکن می‎داند و «فوکویاما» از بوروکراسی کارآمد، حرفه‎ای و مستقل سخن می‎گوید که بتواند در فرایندی بر معضل حامی‌پروری فائق شود. ویژگی‌ای ‎که اگرچه در مراحلی مثبت بوده و مانع بروز خشونت و ایجاد ثبات سیاسی می‎شده است (همان‌طور ‎که نورث از این فرایند به‎عنوان توزیع رانت برای جلوگیری از خشونت نام می‎برد) اما در صورت تداوم، مولد و محرک فساد و سوءاستفاده از منابع عمومی و نارضایتی گسترده مردم از حاکمیت می‎شود. در چارچوب نظریه‎های فوق و ضرورت حیاتی عبور کشورمان از تنگناهای مبتلابه، لازم است ضمن بازنگری در مأموریت‎های دولت و اصلاح ساختار تشکیلاتی، بهبود فرایندها، مقررات‎زدایی و تربیت و به‎کارگیری نیروهای کارآمد مدیریتی و کارشناسی برای ایجاد بوروکراسی مقتدر، همچنین اصلاح قوانین اساسی و مهم تأثیرگذار بر روابط دولت و مردم به‎جای علایق و سلایق شخصی و گروهی را پیگیری کرد.

اما «سرمایه اجتماعی» به گمان نگارنده در این میان نقش اساسی دارد. چنان‌که تضعیف مشروعیت اجتماعی نظام‎های سیاسی و افزایش شکاف بین نظام‎ها با بدنه اجتماعی آنها، بیشترین امکان و فرصت را در اختیار مخالفان منافع ملی و تمامیت ارضی کشورها می‎نهد تا اهداف خود را از طریق انواع فشارها و تهدیدها دنبال کنند، چراکه وقتی ضریب همبستگی اجتماعی و اعتماد مردم به دولت‎ها و نهادهای دیگر کاهش می‌یابد، هر تصمیم و سیاستی در سطح حرف و دستور باقی می‎ماند و تبدیل به عمل و اقدام در عرصه سیاسی و اجتماعی نمی‎شود. در این مواقع خطر ناامیدی، یأس و سرخوردگی در جامعه افزایش می‎یابد که به‌سرعت می‎تواند به چالش‌هایی در عرصه اقتصادی و سایر حوزه‎های دیگر بینجامد. وضعیتی که در نشست اخیر هیئت نمایندگان اتاق تهران از زبان رئیس این نهاد مهم بخش خصوصی با این عبارات مورد تأکید قرار گرفت: «ما اگرچه با بحث تحریم‌ها روبه‌رو هستیم و این موضوع بر کسی پوشیده نیست، ولی مشکلات و بوروکراسی‌های داخلی بیشتر از تحریم‌ها به اعتقاد من مشکل ایجاد کرده است و اگر ما به‌موقع به فکر اصلاح شرایط نباشیم، فکر می‌کنم خسارت‌های زیادی به کشور وارد می‌شود». (رسانه‎ها- ۹۷/۱۰/۲۵) بر این اساس نهاد حکمرانی نه در لفظ و زبان بلکه باید در عمل نشان دهد و ثابت کند که خواهان کمک و مشارکت نخبگان و فرهیختگان و اصولا آحاد اجتماع برای خروج از بحران‎ها و بهبود وضعیت جامعه است. باید نشان داده شود که عمیقا این اعتقاد وجود دارد که حل مسائل و مشکلات سخت، پیچیده و دشوار میهن عزیزمان در گرو مشارکت همگانی است و کاین درد مشترک/ هرگز جدا جدا درمان نمی‎شود. این تصمیم، البته تصمیمی سخت است؛ اما توسعه محصول تصمیم‎های سیاسی سخت در مقاطع حساس تاریخی است. یعنی همان چیزی که عجم اوغلو از آن به‎عنوان «بزنگاه تاریخی» یاد می‎کند که می‎تواند سمت و سوی حرکت جوامع را دگرگون کند. بوروکراسی قوی، حاکمیت قانون و سرمایه اجتماعی سه ضلع مثلث «نظم اجتماعی»اند و با ضلع بوروکراسی به‎تنهایی که در غیاب دو ضلع دیگر به‌هیچ‌وجه کارآمد هم نخواهد بود، نمی‎توان مصائب و مشکلات حاد امروز را تدبیر و شرایط گذار جامعه از تنگناها را فراهم کرد.

منبع: