هشت سال معاون رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی بودم تجربه ای که تاکنون هیچ فردی در این سمت نداشته است. عمر وزیر رفاه و معاون رفاه در تاریخ قبل و بعد از انقلاب همواره کمتر از دو سال بوده است. تجربه اندوخته شده متعلق به جامعه است و برحسب وظیفه باید به دیگران انتقال داده شود. برخی از این تجارب را در جاهای دیگر نوشته ام و در اسفندماه هم در یک گزارش درونی مستند کردم تا در دوره بعد تداوم یابد. حضوری و مکتوب هم به آقای عبدالملکی انتقال دادم. حال که او استعفا داده است و فردی دیگری وزیر خواهد شد مهمترین نکاتی را که وزیر رفاه بعدی باید به آن توجه کند فهرست میکنم چرا که شکست این دولت را شکست خود دانسته و مردم ایران هزینه شکستها را متحمل می شوند:
- فلسفه وجودی وزارت رفاه در همه کشورها هشدار به دولتها از وضعیت فقرا قبل از حضور آنها در خیابان است. وزارت رفاه در ایران نیز مسئول سنجش فقر و آگاهی دادن به دولت از وضعیت محرومان است. دولت ها آموخته اند که قبل از شنیدن فریاد فقرا باید به داد آنها برسند. معاونت رفاه در ایران تنها دستگاهی است که مسئول انجام این وظیفه و توانا به انجام آن وظیفه است. تثبیت این وظیفه و هشدار مستمر به دولت و همه قوای نظام خدمت بزرگی است که با همه تلخیهایش نباید فراموش شود. معاونت رفاه برای هر فرد، خانوار، محله و شهری شناسنامه فقر و رفاه آنها را تهیه کرده است و برپایه آن می توان گزارش های بروز از وضعیت فقر در ایران ارائه داد.
- فقر اشکال و انواع مختلف دارد و مسئولیت سنجش همه اشکال فقر از جمله فقر درآمدی، فقر آموزشی، فقر سلامت، فقر حقوقی، فقر مالی و فقر دسترسی به زیرساختها وظیفه این وزارتخانه است. براساس آئین نامه های مصوب دولت ( آئین نامه چتر ایمنی) این وزارتخانه مسئول است که در شش ماه نخست هر سال وضعیت همه این اشکال فقر را با همکاری دستگاه ها اندازه گیری و گزارش کند. معاونت رفاه پس از تلاش فراوان در دو سال پایانی دولت قبل این توانائی را بدست آورد. ادامه این راه ضرورت تام دارد.
- در حوزه فقر آموزشی این وزارتخانه نه تنها مسئولیت سنجش بلکه مهمترین دستگاه برای مقابله با فقر آموزشی است. مقابله با فقر آموزشی از طریق بسط آموزش فنی و حرفه ای امکان پذیر است که زیر نظر این وزارتخانه اداره میشود و البته نیازمند همکاری با وزارت آموزش و پرورش است. کشورهائی موفق به امحا فقر آموزشی شده اند که بیش از ۷۰ درصد دانش آموزان خود را به نظام آموزش فنی و حرفه ای و مهارت آموزی سوق دادهاند این تحول به عهده سازمان آموزش فنی و حرفهای است.
- در حوزه فقر سلامت علاوه بر سنجش فقر سلامت این وزارتخانه مسئولیت اجرائی دارد دارد. درمان بیش از ۴۵ درصد مردم ایران به عهده سازمان تامین اجتماعی است و این سازمان نقش تعیین کننده در اجرای طرح های مهمی مانند نظام ارجاع، پرونده الکترونیک سلامت، اصلاح نظام تعرفه ها به عهده دارد.
- اگر مقررات صندوق های بازنشستگی اصلاح نشود نه تورم و نه بیکاری در کشور مهار نخواهد شد. ۹۵ درصد بازنشستگان این کشور قبل از ۶۰ سال بازنشست میشوند و ۵۰ درصد کسری بودجه دولت مربوط به کمک به این صندوق هاست. هر قدر دیرتر مقررات این صندوق ها اصلاح شود هزینه های آن سنگین تر خواهد بود.
- پایگاه رفاه ایرانیان یک زیر ساخت بزرگ برای سیاست گذاری در همه عرصه هاست. این پایگاه باید به صورت برخط به سایر بانک های اطلاعاتی متصل شود. براساس تجارب جهانی و مستندات موجود پایگاه باید به بانک مرکزی یا یک بانک دولتی منتقل شود. وقت خود را صرف تامین زیرساخت نکنید و این پایگاه مهم را هر چه زودتر انتقال دهید.
- این وزارتخانه براساس سنت جهانی منادی یک شیوه حکمرانی است: گفتگوئی اجتماعی و سه جانبه گرائی که تعیین حداقل دستمزدها یکی از مصادیق آن است. به نفع حکومت است شیوه حکمرانی را به سوی سه جانبه گرائی تغییر دهد. در این حالت دولت در مقابل گروه های اجتماعی قرار نمی گیرد بلکه پس از مذاکره دو گروه با منافع متفاوت به عنوان قاضی و طرف سوم وارد تصمیم گیری می شود. این شیوه حکمرانی نیاز بزرگ مردم و حکومت است که متاسفانه از تشکیل دولت مدرن تا امروز از آن غفلت شده است.
- آخرین و مهمترین توصیه. آنچه این وزارتخانه را از وظائف حاکمیتی و مهم فوق بازداشته است« امر مهلک اداره شرکت های وابسته به صندوق های بازنشستگی» است. ریسمان اداره این شرکت ها را به دست ساختارهای رسمی آنها یعنی هیات مدیره صندوق ها و شرکت واگذار کنید و هر قدر بیشتر به سمت شما آمدند شما بیشتر از آنها فرار کنید. در غیر اینصورت نه صدای فقرا خواهید بود، نه شیوه حکمرانی در این کشور را اصلاح خواهید کرد و نه گامی برای حل بحران صندوق های بازنشستگی خواهید داشت.