مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه با همکاری معاونت رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی قصد دارد در قالب مجموعهای از گزارشهای موردی و میدانی نمودهای آشکار و حاد فقر و نابرابری در جامعه را به تصویر بکشد، تا از این طریق مسائل و مصائب فقرا را به گوش سیاستگذاران و نهادهای حاکمیتی و عمومی برساند. شاید از این طریق روزنهای جهت ساماندهی و رسیدگی و مقابله با ریشههای بروز این وضعیت گشوده شود. در گزارش پیشرو به وضعیت کارگران نانوایی پرداخته شده است.
در اواخر ماه های سال گذشته خبری از مرگ و مصدومیت سه کارگر در یک نانوایی بر اثر گازگرفتگی در استان کهکیلویه و بویراحمد در رسانهها منتشر شد. در این حادثه که صبح روز دوشنبه ۹ دی ماه در زیرزمین یک نانوایی در شهر سی سخت رخ داد، دو برادر حدود ۳۰ ساله که از حدود یک سال و نیم پیش از شهرستان لردگان استان چهار و محال بختیاری مهاجرت کرده و در این نانوایی مشغول به کار شده بودند، جان باختند و کارگر دیگری که ساکن یاسوج بود، با مسمومیت شدید راهی بیمارستان شد. گرچه این حادثه در میان انبوه اخبار ناگواری که این روزها از گوشه و کنار کشور به گوش میرسد، گم شد و کمتر به آن پرداخته شد، اما این حوادث که ناشی از شرایط شغلی این کارگران است، در کمین بسیاری از کارگران خباز که جزو محرومترین نیروهای کار در ایران هستند، نشسته است و زندگی و سلامتی آنها را تهدید میکند. از این رو در این گزارش به مشکلات و مصائبی که این کارگران با آنها دست به گریبان هستند، خواهیم پرداخت.
-
تمام کارگران خباز مشمول معیارهای مشاغل سخت نمی شوند
در سالهای کودکی ما در دهه هفتاد صفهای طولانی و انتظارهای چند ساعته برای خرید نان باعث میشد از نزدیک شاهد سختی کار نانواها باشیم که چگونه در گرمای تابستان بدون هیچ وسیله سرمایشی مجبور بودند ساعتهای متوالی در مقابل گرما و حرارت تنور نان بایستند و نان به دست مردم دهند. این روزها به لطف تعداد زیاد نانواییها دیگر از آن صفهای طولانی خبری نیست و گرچه سختی و مرارت کار نانواها توسط مردم دیده نمیشود، اما نه تنها از این سختی چیزی کم نشده، بلکه شرایط و فشار کار آنها نسبت به قبل دشوارتر نیز شده است. از سوی دیگر افزایش قیمت نان در سالهای اخیر ممکن است این گمان را ایجاد کرده باشد که وضعیت کارگران خباز نسبت به پیش بهتر شده است، اما در واقعیت سود چندانی از افزایش قیمت نان نصیب این کارگران نشده است.
در تقسیم کار یک کارگاه خبازی به روش سنتی دست کم وجود چهار نفر لازم است؛ خمیرگیر، وابر، شاطر و پیشکار که به ترتیب خمیر را چانه میزنند، خمیر را پهن میکنند، نان را درون تنور قرار میدهند و آن را بیرون میآورند. در حالی که در گذشته این تقسیم کار بین افراد بیشتری صورت میگرفت و تعداد کارگران یک نانوایی به هفت نفر هم میرسید، این روزها به دلیل مشکلات اقتصادی اکثر نانواییها تعداد کارگران خود را به یک یا دو نفر کاهش دادهاند. این بدان معناست که حجم کار و مسئولیت این کارگران نسبت به گذشته به طرز قابل توجهی افزایش یافته است و همان کاری که در گذشته توسط چهار و پنج نفر انجام میشد، امروز توسط یک یا دو کارگر باید انجام شود.
کار روزانه یک کارگر خباز به طور معمول از ساعت ۶ صبح آغاز میشود و تا ساعت ۷-۸ و در برخی موارد تا ۱۰ شب ادامه مییابد. این کارگران روزانه بین ۱۳ تا ۱۶ ساعت کار میکنند و شرایط کار به نحوی است که ایجاب میکند کارگر در تمام طول روز سرپا بایستد و دستهایش مداوما در حال فعالیت باشند. از این رو اکثر کارگران نانواییهایی که با آنها گفتگو میکنیم از درد شدید مفاصل و آرتروز شکایت میکنند. «اصغر آقا» که شاطر یک نانوایی سنگکی در شهریار است، در این باره میگوید: «۱۲ سال است که در نانوایی کار میکنم. شبها از درد دست و پا نمیتوانم بخوابم. پاهایم واریس گرفته است. از بس از صبح تا شب جلو تنور میایستم، چشمهایم همیشه کاسه خون است و از آن اشک میآید». از دیگر بیماریهایی که بین کارگران خباز رایج است، مشکلات مربوط به کبد است، گویا دلیل آن هم خوردن بیش از حد آب یخ در تابستان است. کارگران هم با وجود آن که از علت این مشکل خبر دارند، میگویند در گرمای تابستان برای آن که بتوانیم کار کنیم چاره دیگری جز این که روزانه چند پارچ آب یخ بخوریم، نداریم.
با این تفاسیر و با وجود این که فعالیتهای تمام کارگران مشغول به کار در یک کارگاه خبازی مشمول معیارهای مشاغل سخت میشود، از نظر سازمان تأمین اجتماعی از میان کارگران خباز تنها شغل شاطرها جزو مشاغل سخت محسوب میشود و باقی کارگران نانوایی گرچه به اندازه شاطرها در معرض آسیبها و بیماریهای ناشی از این فعالیت هستند، اما در زمره مشاغل معمولی قرار میگیرند. البته وضعیت کارگران خباز بنا به قدرت چانهزنی و تشکلیابیشان در استانهای مختلف در این زمینه با یکدیگر متفاوت است، مثلا انجمن صنفی کارگران خباز در استان اصفهان توانسته است برای هر چهار شغل تعریف شده در کارگاه خبازی سختی کار بگیرد، اما در سایر استانها چنین نیست. از سوی دیگر صاحبان نانواییها اکثرا با توجیهات اقتصادی از پرداخت حق بیمه کارگران شانه خالی میکنند و حق بیمه بسیاری از آنها به صورت منظم پرداخت نمیشود. بنابراین در شرایطی که حق بیمهای برای این کارگران پرداخت نمیشود، فعالیت آنها چه جزو مشاغل سخت به حساب بیاید، چه نیاید، تأثیری در وضعیت آنها نخواهد داشت. از این رو کارگران خباز بیش از آن که دغدغه مشمولیت در مشاغل سخت را داشته باشند، خواستار پرداخت حق بیمه خود هستند تا در مواجهه با بیماریها و مشکلاتی که با آنها دست به گریباناند، بتوانند از آن استفاده کنند.
-
حقوق ناچیز، دردهای مفصلی، فقر و حادثه دستاورد کار در نانوایی
کار روزانه طولانی و وضعیت نامناسب مالی کارگران خباز باعث میشود، بسیاری از آنها در همان اتاقک یا نیم طبقهای که در نانوایی وجود دارد، شب را به سحر برسانند. این وضعیت در نانواییهای جنوب شهر تهران در مناطق شوش و مولوی به وفور دیده میشود. بسیاری از کارگران این نانواییها که مهاجرانی از سایر شهرها هستند، در همان محل کارشان سکونت دارند و ماهی یک بار و یا چند ماه یک بار به شهرهای خود بازمیگردند. «آقا نعمت» که شش ماه است در یک نانوایی در خیابان هلال احمر مشغول به کار شده است، از آن دست کارگرهایی است که در نانوایی زندگی میکند. او درباره چگونگی مشغول به کار شدنش در این کارگاه خبازی میگوید: «زن و بچه من زنجان زندگی میکنند. چند سالی هست که تهران کار میکنم. پاتوق نانواهای تهران، میدان قزوین است. همه آنجا جمع میشویم. چند نفری هستند که آمار نانواییهایی را که کارگر میخواهند، دارند. آنها نانواییها را به ما معرفی میکنند و یک پولی از ما و از صاحب نانوایی میگیرند. من این نانوایی را از همین راه پیدا کردم». نظر آقا نعمت را درباره حادثه اخیر در شهرستان یاسوج و سختیها و خطراتی که اسکان در نانوایی میتواند به همراه داشته باشد، میپرسیم: «به هر حال وقتی محل زندگی، خواب و کار آدمیزاد یکی باشد، خطرناک است دیگر. یک غفلت و سهلانگاری کوچک میتواند منجر به حادثه شود. کارگر هم که در نانوایی از صبح تا شب سر پاست، خسته میشود و ممکن است اشتباه کند. بیشتر رفقای من که در این کار هستند و مثل من سن و سالی هم دارند مجبورند یک چیزی مصرف کنند، وگرنه در این کار دوام نمیآورند. کار ما خیلی سنگین است. روزی ۱۵-۱۶ ساعت سر پا هستیم، مجبوریم آخر شب تریاک بکشیم، تا جان داشته باشیم روز بعد کار کنیم.»
یکی دیگر از مشکلات خبازها مبلغ مزد آنهاست. در حالی که بیژن نوروز مقدم رئیس اتحادیه صنف نانوایان تهران هفته گذشته در گفتگو با خبرگزاری اتاق اصناف تهران، مزد کارگران این صنف را روزانه بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار تومان اعلام کرد، مزد واقعی کارگران در نقاط مختلف شهر از این مبلغ انحراف دارد. به طوری که در مناطق جنوب و حاشیه شهر، کارگران به خصوص کارگران جوانتر و بیتجربه بعضا روزانه کمتر از ۱۰۰ هزارتومان دریافت میکنند. مسائل کارگری وقتی از منظر کارفرما بررسی میشود، نمای دیگری مییابد. در مقابل این شکایات کارگران، صاحب نانواییها معتقدند کاهش یارانه آرد، آب، برق و گاز و افزایش نامتناسب قیمت نان چارهای برای آنها باقی نمیگذارد، جز آن که تعداد کارگران را کاهش دهند یا از حقوق و بیمه آنها کم کنند. عدهای از این افراد افزایش تعداد نانواییها در سالهای اخیر را باعث کاهش سوددهی این کسب و کار میدانند. آقای صالحی از نانواییدارهای قدیمی شهریار در این باره میگوید: «زدن نانوایی این روزها هیچ حساب و کتابی ندارد. به هرکسی که درخواست بدهد، مجوز کسب میدهند. این که درست نیست. شما میبینید در یک محله کوچک چهار، پنج نانوایی وجود دارد. در حال حاضر حدود ۹۰ هزار واحد نانوایی در کشور وجود دارد درحالیکه تعداد نانواییهای مورد نیاز حدود ۶۰ تا ۶۵ هزار واحد است.»
با این حال آن چه روشن است این است که شرایط کسب و کار حتی اگر برای صاحبان این صنف مساعد نباشد، آنها به سادگی میتوانند این فشارها را به سمت سوپاپ اطمینان خود یعنی کارگران خباز سرازیر کنند و از تعداد آنها، حقوق، بیمه و مزایای آنان بکاهند. دست آخر کارگران این صنف هستند که باید فشار ناشی از کاهش یارانه و افزایش رقابت میان نانوادارها را به جان بخرند.