مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه با همکاری معاونت رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی قصد دارد در قالب مجموعهای از گزارشهای موردی و میدانی نمودهای آشکار و حاد فقر و نابرابری در جامعه را به تصویر بکشد، تا از این طریق مسائل و مصائب فقرا را به گوش سیاستگذاران و نهادهای حاکمیتی و عمومی برساند. شاید از این طریق روزنهای جهت ساماندهی و رسیدگی و مقابله با ریشههای بروز این وضعیت گشوده شود. در گزارش پیشرو به وضعیت زبالهگردها پرداخته شده است.
زبالهگردی به این شکل و با این گستردگی قطعا از معضلات نوظهور جامعۀ ماست؛ نه صرفا محدود به تهران و شهرهای بزرگ است و نه محدود به مناطق شمالشهرنشین. تقریبا در تمام شهرستانها و شهرهای کوچک و در فرودستترین مناطق هر شهر نیز اوضاع به همین منوال است. پیش از این نیز بودند افراد بیسرپناهی که در میان زبالهها به دنبال مواد خوراکی و مواد قابل استفاده میگشتند، اما این شکل جدید از زبالهگردی، یعنی زبالهگردی به عنوان یک شغل که افرادی به استخدام یک پیمانکار دربیایند و روزانه ۱۰-۱۲ ساعت به این کار اشتغال داشته باشند، قطعا پدیدهای نوظهور است که عمری کمتر از ۳ یا ۴ سال دارد. همین ابتدای گزارش یک توضیح راجع به لفظ خود زبالهگردی ضروری به نظر میرسد. در میان مسئولین و مردم عادی هستند افرادی که سعی دارند با تغییر واژهها از زشتی پدیدهها کم کنند. مثلا استفاده از پاکبان به جای رفتگر، یا کارگر بازیافت به جای زبالهگرد. تغییر و آرایش الفاظ هیچ تأثیری در تغییر و بهبود واقعیت موجود ندارد و از قبح و زشتی آن نمیکاهد. کارگری که از صبح تا شب، تمام زندگی و فعالیت روزانهاش با زباله و پسماند گره خورده و تمام هستی و وجودش به همین بعد تقلیل یافته، واقعیت زندگیاش دقیقا در همین واژه عینیت مییابد؛ زبالهگرد، آشغالجمعکن. بدون تلاش در تزیین و آراستن کلام، این واژهها باید هربار مثل پتک بر گوش خواننده فرود بیاید، تا هربار زشتی و زنندگی مناسبات و ساختارهای بوجودآورندۀ خود را زنده و عیان کنند. بنابراین ما نیز در این گزارش از همین واژه استفاده خواهیم کرد.
-
یک سوم زبالهگرد ها کودکند
زبالهگردها براساس وزن زبالههایی که جمعآوری میکنند حقوق میگیرند، پلاستیک را کیلویی ۲۰۰۰ تومان، کارتن و کاغذ کیلویی ۸۰۰ تومان و آلومینیوم و شیشه را به قیمتهای بالاتر از آنها میخرند. به طور میانگین هر کیلو زبالهای که جمعآوری میشود، تقریبا ۱۵۰۰ تومان میارزد. با این اوصاف زبالهگردی که روزانه بین ۱۲ تا ۱۵ ساعت کار میکند، برای آن که روزانه درآمدی حدود ۷۰-۸۰ هزار تومان داشته باشد، حداقل باید ۵۰ تا ۶۰ کیلوگرم زباله جمع کرده باشد. طبیعتا هرچه وزن زبالۀ جمعآوری شده بیشتر باشد، پول بیشتری گیر زبالهگردها میآید. همین موضوع باعث میشود کودکان و نوجوانان زبالهگرد برای ده، بیست هزارتومان حقوق بیشتر، بعضا تا ۸۰ کیلوگرم بار را در پیادهرویهای طولانی به دوش بکشند. از این رو قامت اکثرشان، از کودک تا بزرگسال، خمیده است و دیر یا زود دچار مشکلات ستون فقرات میشوند. زبالهگردها به دو صورت کار میکنند؛ یا مستقیما توسط پیمانکاران شهرداری استخدام میشوند، یا برای صاحبان گاراژهای مخصوص جمعآوری و بازیافت زباله کار میکنند. به گفتۀ مجید فراهانی عضو شورای شهر تهران، در این شهر حدود ۱۴ هزار زبالهگرد وجود دارد که از این تعداد ۴۷۰۰ نفر یعنی یک سوم آن کودک هستند. گرچه در نبود سازوکارهای بازرسی و تحقیقهای قابل استناد در خصوص وضعیت این افراد، این آمار و ارقام را به هیچ وجه نمیتوان جدی گرفت، با این حال بنا به اظهارات و بررسیهای بخشی از نهادهای خیریه کودکان میتوان گفت بخش بزرگی از کودکان زباله گرد (بیش از پنجاه درصد آنها) در همان گاراژهای تفکیک زباله زندگی میکنند. نوجوانان زبالهگرد بعد ۱۰-۱۲ ساعت پرسه زدن در خیابانهای شهر و سرک کشیدن در سطلهای زباله به این گاراژها سرازیر میشوند و در آنجا کار تفکیک زباله تازه شروع میشود. هر کس بر سر زبالۀ جمع کردۀ خود مینشیند و بدون دستکش و ماسک و هیچ گونه ابزار بهداشتی شروع به تفکیک زبالهها میکند. صاحبان گاراژها به غریبهها اجازۀ بازدید نمیدهند، حتی بعضی از کودکان زبالهگرد میگویند گاهی خود آنها را هم به داخل گاراژ راه نمیدهند و مجبورند از در و دیوار و به صورت پنهانی وارد شوند. از این رو برای پرسوجو دربارۀ وضعیت اسکان کودکان در داخل این گاراژها به سراغ یکی از اعضای جمعیت امام علی رفتیم که مسئول طرح پژوهشی دربارۀ وضعیت کودکان زبالهگرد در این نهاد است.
-
نهادهای حمایتی منکر وجود کودکان زبالهگرد هستند!
مازیارفر میگوید: «این گاراژها در نقاط مختلفی از جمله شادآباد، یافتآباد، پاسگاه نعمتآباد، فرحزاد، شهرقدس، کهریزک، شهریار، رباطکریم، قرچک و پیشوا پراکندهاند. سال ۹۶ وقتی در گاراژها را به روی ما باز کردند با وضعیت عجیبی روبرو شدیم. متوجه شدیم کودکان در اتاقکهایی میان زبالهها زندگی میکنند و انواع و اقسام جانوران موذی و کثیف در محل زندگیشان پیدا میشود. به طوری که حتی آثاری از گاز گرفتهشدگی توسط موش میانشان دیده میشد. کودکان وقتی شبها به این گاراژها میرسند، آنقدر خستهاند که با آسیب جانوران بیدار نمیشوند. از اینرو هپاتیت، سل، حصبه و انواع بیماریهای عفونی میانشان شایع است.»
سوسن مازیارفر در مصاحبه با خبرنامۀ مقابله با فقر و فساد درباره زندگی روزمرۀ این کودکان میگوید: «کار این کودکان هر روز صبح ساعت ۸ شروع میشود. آنها با وانتهایی به مناطقی که باید بروند، فرستاده میشوند. برخی موارد بوده است که این وانتها چپ کردهاند و کودکان دچار مشکلات جدی مثل شکستگی ستون فقرات شدهاند. این در حالیست که این کودکان از هیچ پوشش درمانی برخوردار نیستند و مشکلات اینچنینی به راحتی منجر به مرگ آنها میشود. زبالهگردها در خیابان نیز در امنیت نیستند؛ با آنکه کودکان زبالهگرد توسط صاحبان گاراژها به کار گرفته میشوند و صاحبان گاراژها بابت هرکدام از این کودکان ماهانه مبلغی معادل ۱ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان به پیمانکار پرداخت میکنند، اما مأموران شهرداری آنها را توقیف میکنند و کودکان برای در امان ماندن از آزار آنها باید مبلغ ۲۰۰ تا ۴۰۰ هزارتومان پرداخت کنندکه کارت مخصوصی بهشان داده شود. موارد بسیاری از آزارهای کلامی تا جسمی و فیزیکی کودکان به دست این مأموران ثبت شده است. حتی در برخی موارد مأموران کودکان را سوار ماشین خود کرده و در بیابانهای خارج شهر رها کردهاند.»
از این فعال حقوق کودکان دربارۀ موفقیت و نتایج طرح تحقیقی و پژوهشی که جمعیت امام علی درباره کودکان زبالهگرد انجام داده است، میپرسیم: «سال ۹۶ نتایج تحقیقاتمان را که حاصل گفتگو با چند هزار کودک زبالهگرد و بازدید از محل زندگی آنها بود، به ارگانهای ذیربط مثل شهرداری، وزارت بهداشت، وزارت کار ارائه دادیم. ابتدا از اساس منکر وجود این کودکان میشدند و میگفتند ما کودک زبالهگرد نداریم، اینها زبالهدزد هستند. اما بعد از اثبات فاجعه و بازدید مسئولین از این گاراژها تنها نتیجه این بود که شهرداری فهمید در این ماجرا کلاه بزرگی سرش رفته است و مزایدهها را به قیمتی به مراتب پایینتر از قیمت واقعی برگزار کرده است. تحقیق ما گرچه باعث هیچ بهبودی در وضعیت زندگی زبالهگردها و علیالخصوص کودکان نشد، اما برای شهرداری این منفعت را داشت که قیمت واگذاری مناطق را تا چندین برابر افزایش دهد. حتی شنیدهایم که شهرداریها امسال مستقلا کارشناسانی را برای تخمین ارزش زبالههای هر منطقه استخدام کردهاند.» او در پایان میگوید: «روشهای جایگزین و آزمایش شده و موفق بسیاری برای تفکیک زباله وجود دارد اما پولی که در این میان رد و بدل میشود، آنقدر زیاد است که ناممکن است در آینده نزدیک معضلات و مشکلات زبالهگردها حل شود»
-
شهرداریها، پیمانکاران و زبالهگرد ها سه ضلع اصلی معضل زبالهگردی
زبالهگرد ها اگر گهگاهی موضوع بحث قرار میگیرند، بخاطر نمای زشتی است که به شهر میدهند. آنها چهرۀ شهر را زشت میکنند، حضورشان در معابر با آن گونیهای کثیف و پر از زباله و ظاهر ناآراستهشان، ممکن است به چهره آراسته و لاکچری شهر خلل وارد کند و حال شهروندان را مشمئز سازد. مسئله زبالهگردها تا آنجایی مسئله است که در سطح شهر حضور دارند؛ اگر به طریقی بتوان از شر حضور عریانشان در شهر خلاص شد، دیگر مسئلهای باقی نمیماند. از همین روست که هر از چندگاهی مسئولین چندین نهاد و سازمان دور هم مینشینند و طرح و مصوبهای برای پاکسازی خیابانهای شهر از دست این عناصر مزاحم و اضافی صادر میکنند. همین چند ماه پیش در یکی از این دست جلسات که جهت سازماندهی کودکان کار و زبالهگرد کرج با حضور شهرداری و نیروی انتظامی کرج برگزار شده بود، مقرر شد، هر هفته « ۱۰ نفر» از این کودکان جمعآوری و برای تعیین تکلیف، با همکاری مرکز غربالگری کودکان کار و خیابان کرج، به اداره کل بهزیستی استان تحویل داده شوند. حتی اگر قرار بود برای پاکسازی خیابانها از یکی از اِلمانهای شهری هم تصمیم گرفته شود، لازم بود درایت بیشتری به خرج داده شود، چه برسد برای جمعآوری ۱۰ موجود زنده که باید نام انسان بر آنها گذاشت (به خود ادبیات و شیوۀ مواجهۀ این دست مصوبات با این پدیدههای اجتماعی توجه کنید: جمعآوری، هفتهای ۱۰ کودک).
این در حالی است که کاملا روشن است که برای درک واقعیت زبالهگردی باید به عوامل بوجودآورندۀ آن، به سیاستگذاریهای شهرداریها و مناسبات قدرت حاکم بر آن رجوع کرد. شهرداریها، پیمانکاران و زبالهگردها سه ضلع اصلی معضل زبالهگردی به شکل موجود آن هستند. شهرداریها برای واگذاری امتیاز تفکیک زبالههای هر منطقه مزایدهای برگزار میکنند. قیمتگذاریها متناسب با منطقه مورد نظر صورت میگیرد، به این ترتیب که امتیاز تفکیک مناطق شمال شهر با قیمتهای بالاتری به مزایده گذاشته و به پیمانکاران واگذار میشود. گزارشهای رسمی و غیررسمی حاکی از آن است که پولهای هنگفتی در این حوزه جابجا میشود و گردش مالی در حوزۀ پسماند به طرز عجیبی بالاست. کوروش آصف وزیری، شهرساز و پژوهشگر شهری در نشست تخصصی آسیبشناسی زبالهگردی در تهران که چند ماه قبل در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد، گردش مالی پسماند خشک شهر تهران را در سال ۹۷، ۲ هزار و ۶۰۰ میلیارد تومان برآورد کرد که از این میزان، سهم شهرداری ۳۰ درصد و سهم جمع آوری غیررسمی ۷۰ درصد بوده است. زبالهگردی صنعت پرسودی است که ثروت زیادی در آن جابجا میشود، مبلغ تقریبیای که یک پیمانکار برای حق امتیاز بازیافت پسماندهای یک منطقۀ شهری در تهران پرداخت میکند ماهانه ۳ میلیارد تومان است که به گفته برخی از پژوهشگران این مبلغ نیمی از هزینههای شهرداریها را پوشش میدهد. بنابراین چرایی این موضوع را که زبالهگردی طی چندین سال گذشته تا این حد فراگیر شده است، باید در مناسبات اقتصادی حاکم بر این پدیده و به اصطلاح در گنجی که از قِبل رنج زبالهگردها برای پیمانکاران و شهرداریها و سایر ذینفعان حاصل میشود، جستجو کرد.
-
بازیافت زباله و پسماند عریانترین شکل از منطق جنگل
البته این موضوع را نباید از نظر دور داشت که اوضاع نابسامان اقتصادی و وجود فقر و بیکاری گسترده در کشور در رانده شدن اقشار فرودست به سمت زبالهگردی نقش بسزایی داشته است. در گفتگو با زبالهگردها گرچه اکثریت آنها بخصوص افراد بزرگسال از وجود انگلی پیمانکاران و واسطهها شاکی بودند، اما از این موضوع نیز که شیوه فعلی بازیافت زباله به نحوی تغییر کند که آنها همین کار را هم از دست بدهند، اظهار نگرانی میکردند. بازیافت زباله و پسماند به شکل موجود آن به عریانترین شکل ممکن منطق جنگل را بازنمایی میکند که در آن موجودات ضعیفتر توسط موجودات قویتر بلعیده میشوند. زبالهگردهایی که در خیابانها پرسه میزنند، آخرین حلقه و معلول نهایی این سیستم مافیایی و پیچیدهاند که قربانی صاحبگاراژهای خرد، دلالهای جزء، پیمانکاران و شهرداریها میشوند. شهرداری با پیمانکاران قرارداد میبندد. پیمانکار اصلی و پیمانکاران رده سوم و چهارم چه نیروی کاری ارزانتر از کودکان میتوانند داشته باشند که چون کودک هستند نمیتوانند حق خود را مطالبه کرده و حتی از خود دفاع کنند. همین است که برخی پیمانکاران شهرداریها به صورت گسترده از این کودکان استفاده میکنند. همین چند سال پیش بود که فیلمی از بریدن گوش یکی از این کودکان زبالهگرد به دست یک پیمانکار منتشر شد. شهرداریها و نهادهای سیاستگذاری شهری به خوبی از وضعیت زندگی و معیشت این زبالهگردها آگاهی دارند، یا دستکم اگر کوچکترین ارادهای در کار باشد، آگاهی از این وضعیت اصلا دشوار نیست. با این وجود هیچ نهاد و دستگاهی تمایلی ندارد به این مسئله ورود کند، چرا که به گفته برخی از مسئولین ورود به این مسئله و صحبت از تغییر سازوکارهای بازیافت زباله و پسماند موضوع خطرناک و دردسرسازی است.