یکی از مفاهیم کلیدیِ مباحث ما، مفهوم بارگیری شتابزده است. از معنای این واژهها مشخص است که این مفهوم به آن معناست که ما از سیستم، انجام انبوهی از کارهای بسیار دشوار را میخواهیم، پیش از آنکه واقعاً توان آن را داشته باشد. این مسئله، بسیار مهم است زیرا سیستمهایی که برای ادارۀ دنیای مدرن ساختهایم، بسیار پیشرفتهاند، اما زمان زیادی طول کشیده که به این موقعیت رسیدهاند.
شاید یک مثال یا یک روش خوب برای اندیشیدن به عبارات بالا، آن باشد که توانمندی سازمانها را با نحوۀ یادگیری زبان یا نواختن ساز مقایسه کنیم. این کارها بسیار زمانبر هستند و اگر با جدیت شروع به کار نکنید و تمرین نکنید، پیش نخواهید رفت.
اگر قرار باشد که به زبان سواحیلی سخنرانی کنید اما با این زبان هیچ آشناییای ندارید، در واقع میخواهید کاری فراتر از توان واقعیتان انجام دهید. برگزاری کلاسهای فشرده هم، شما را به هدفی که دارید نمیرساند. ناگزیرید هر روز و به مدت طولانی، سخت کار کنید تا توانمندی انجام آن را به دست آورید.
متأسفانه کاری که معمولاً میکنیم آن است که سیستمی را میسازیم و میخواهیم به سرعت به نقطۀ آخر برسیم و از آن، انجام کارهایی را بخواهیم که فراتر از توان واقعیاش است. با کلّی امید و آرزوی خوب میخواهیم قانون را حاکم کنیم، از محیط زیست حفاظت کنیم، از کارگران در محیط کار حفاظت کنیم، جلوی خشونت خانوادگی را بگیریم. اما انجام این کارها برای سازمانها بسیار دشوار است. برخی کشورها، اگر نگوییم سدهها، دستِکم دههها طول کشیده تا راه انجام آنها را یاد بگیرند. نه فقط چند نفر، بلکه صدها و شاید هزاران نفر به صورت همزمان یاد گرفتهاند که چگونه این کارها را پیریزی و عملی کنند.
مثال ساده در این باره، پل است و گذر از یک طرف رودخانه به طرف دیگرش. میتوانید چیزی بسازید که از دور شبیه به پل باشد. میتوانید از آن عکس بگیرید. بسیاری با دیدن آن از دور، شما را تحسین میکنند و آن را نمونۀ اعلای پل میدانند. اما اگر کسی از آن بگذرد، احتمالا به داخل رودخانه پرتاب میشود. اگر پل، کاغذی باشد و نه از آجر و بتون، آنگاه نخواهد توانست کاری را که به خاطرش ساخته شده انجام دهد.
یکی از تصورات مهمی که ما در این کلاسها در برابر آن میایستیم و امیدوارم که شما هم چنین کنید، آن است که چگونه سیستمهایی بسازیم که بتوانند اجرایی شوند، ما در ابتدای کار، به آنها کمک میکنیم تا راه بیفتند و بتوانند کارهای اولیه را انجام دهند و سپس خودشان قادر به پیمودن ادامۀ راه باشند.
اگر این کار را بیش از حد سریع انجام دهید، مشکلات زیادی پیش میآید. یکی از این مشکلات، آن است که به احتمال زیاد، شکست خواهید خورد. در نتیجه، ممکن است کاری که به دنبال انجامش هستید، مشروعیتش را از دست بدهد. بنابراین، اگر کاری انجام میدهید که بسیار پیچیده است و منابع مالی و تمهیدات سیاسیِ زیادی را صرف آن کردهاید اما میبینید که به نتیجه نرسیده، به این دلیل است که بار زیادی بر آن تحمیل کردهاید و میخواهید خیلی زود به نتیجه برسد. در این صورت شما به عقب پرت خواهید شد؛ نه به خانۀ اول و نقطه صفر، بلکه به خانۀ ماقبلِ اول. در واقع ممکن است شما حتی مشروعیت لزوم انجام آن کار و این تصور که شما میتوانید از پسِ آن برآیید را به خطر انداخته باشید.
رعایت ترتیب امور، بسیار مهم است. داشتن انتظارات معقول، بسیار مهم است. اما قصد نهایی ما آن است که به لحاظ عملی و اجرایی، به سیستمها کمک کنیم تا بتوانند کارهای بسیار دشوار و پیچیده را انجام دهند.
این کار، شبیه به آموزش نواختن ویولون و یادگیری زبان خارجی است. باید مدتها آموزش ببینید و مداومت داشته باشید. باید بدانید پیش از کسب این توانمندیها، بارها و بارها عملکرد ضعیف خواهید داشت.
البته کسب این توانمندی توسط سازمانها حتی بسیار پیچیدهتر هم هست.