یکی از تمایزهایی که ما در کل این دورهها بر آن تاکید کردهایم، تمایز میان دو چیز است: سازمانها چگونه به نظر میآیند و چگونه عمل میکنند، به عبارتی دیگر، تمایز میان قالب آنها و کارکرد آنها: چیزی که به نظر میآیند و کاری که واقعاً میکنند. معمولاً یکی از چالشهای توسعه، آن است که سیستمهای مدیریتی ما و شرح وظایف ما، کمک زیادی میکنند تا قالبها را پیریزی کنیم، کارها را به صورتی انجام دهیم که قابل سنجش باشند، قابل اندازهگیری باشند، قابل ارزیابی باشند و بتوان به واسطۀ آنها عکسهای زیبا و مراسم افتتاح برگزار کرد. اما معلوم نیست که آنها واقعاً موجب بهبود عملکرد میشوند یا نه. دغدغۀ ما در کلّ این دوره، توانمندسازی و کارکردیکردن سیستم است به نحوی که بتواند واقعاً و درست کار کند.
میتوانیم مثالهای متعددی بزنیم در این باره که تمرکز صِرف و بیش از حد به قالب و غفلت از کارکردیکردن سیستم، به چه وضعیتی میانجامد. به عنوان مثال، در اوگاندا، قانون مبارزه با فساد وجود دارد و بر اساس نظر یک سازمان بینالمللی، امتیاز ۹۹ از ۱۰۰ را به خود اختصاص داده است. این سازمان، سیستمها را آنگونه که به نظر میآیند رتبهبندی میکند. اما وقتی در اخبار شنیدیم که ۲۸۶ میلیون دلار کمک مالی به اوگاندا به خاطر رسوایی فساد لغو شد، دریافتیم که واقعیت چقدر سرسخت و پیچیده است. اوگاندا از نظر سیستمها و ساختارهای ضدفساد، بسیار خوب و نیرومند به نظر میآید. اما سیستم، کاملاً عاجز از ایستادگی واقعی در برابر این چالش است. بنابراین، وقتی به ظواهر متمرکز میشوید و از واقعیت غفلت میکنید، شاید از ظواهر، خشنود شوید، اما از واقعیت نه.
مثال دیگر، مِلانِزی در غرب اقیانوس آرام است. در این کشور، فشار بسیار زیادی برای بهبود وضعیت نظام قضایی وجود دارد. اما آیا قضات دیوان عالی و سایرین هم مایل به اصلاح این سیستم هستند؟ آنها مدام دادگاههای جدید و زیبا حضور مییابند و افراد را مورد پیگیرد قرار میدهند و به زندانهای زیبا میفرستند. در نتیجه میتوان سیستمهایی ساخت که بسیار شکیل باشند، طراحی خوبی داشته باشند و دستکم وظایف مورد نظر را به خوبی انجام دهند، اما همچنان، هیچ نسبتی با مشکلات واقعی کشور نداشته باشند.
در این کشور خاص که دارم از آن صحبت میکنم یعنی مِلانِزی، با صرف صدها میلیون دلار، یک مجتمع قضاییِ جدید و بسیار زیبا ساخته شده، به نحوی که در اقیانوس آرام میدرخشد، کاملاً تمیز و سازگار با محیط زیست. برای ساختن آن از کارکنان محلی استفاده شد و خلاصۀ کلام، همه چیز خوب به نظر میآید. طراحی آن هیچ نقصی ندارد. معماری آن عالی است. همۀ ابزارها و امکانات محلی به کار گرفته شدند تا این مجتمع قضایی را به الگویی برای سیستمی کاملاً کارکردی تبدیل کنند. اما در این سیستم، در این زندان، تنها چند نفر، زندانی هستند. در سه سالی که از فعالیت آن میگذرد، تنها چند بار، دادگاهی بر پا شده است. این سیستم، اعتنای واقعی به مشکلات گستردۀ اکثر مردم کشور ندارد.
مسئله آن نیست که بنای این مجتمع قضایی معیوب است یا نه. مسئله آن نیست که دولت حمایت کاملی از ساخت آن کرده یا پیمانکار معتبری آن را ساخته یا نه، بلکه مسئله آن است که سیستمی طراحی شده که گرچه به نظر میآید سیستم مدرنی است، اما نمیتواند مثل یک سیستم مدرن کار کند.