در شروع بحثْ نخستین مفهوم این فصل یعنی ایده حکومت متمرکز معرفی میشود. منظور ما از حکومت متمرکز چیست؟ این اصطلاح چیزی شبیه بسیار بزرگ و باشکوه به نظر میآید و عدهای شاید اتحاد جماهیر شوروی یا چین به ذهنشان بیاید. اما آنچه در اینجا مد نظر است خیلی کمادعاتر از این چیزهاست. حکومت متمرکز یعنی موجودیتی[۱] که یک قلمرو سیاسی را کنترل میکند. به عبارت دیگر، موجودیت برخوردار از انحصار خشونت در یک قلمرو. بنابراین در قلمرو حکومت متمرکز فقط یک بازیگر قابلیت اِعمال خشونت بر دیگران را دارد. نقطه مقابل این وضعیت چیست؟ نقطه کاملاً مخالف این وضعیت دقیقاً جایی است که درس اصول اقتصاد سیاسی[۲] از آنجا شروع میشود و به آن وضعیت بیحکومتی[۳] میگوییم یعنی غیبت کامل هر گونه انحصار در اِعمال خشونت. بحث را با سادهسازی دنیای واقعی شروع میکنیم. میدانیم حجم زیادی از علوم اجتماعی را سادهسازیهای خیلی اساسی تشکیل میدهد. یک جامعه ساده روستایی را تصور کنید که از تعدادی کشاورز روستایی تشکیل شده است. در این دنیای کوچک فقط چهار کشاورز روستایی حضور دارند. این چهار کشاورز در دو ویژگی با همدیگر تفاوت دارند. با توجه به حرفه کشاورزی آنها، ویژگی اول به درجه کشاورزی خوب یا بد آنها مربوط میشود. دو تا از کشاورزها خیلی خوب کشاورزی میکنند که به آنها کشاورز مولد (خوب) میگوییم و دوتای دیگر که کشاورزهای کاملا بیعار و بیعرضهای هستند کشاورز نامولد (بد) مینامیم.
این نخستین تفاوت بین کشاورزان بود. حال سراغ تفاوت دیگر میرویم که دوباره ویژگی کاملا اساسی است و به توان فیزیکی کشاورزان مربوط میشود. دوتا از کشاورزان قوی و دو تای دیگر ضعیفترند. به این ترتیب هرکدام از این چهار کشاورز جامعه ساده روستایی ما در خانههای گوناگون جای میگیرند.
کشاورز ردیف بالا سمت چپ هم مولد و هم قوی است. کشاورز ردیف بالا سمت راست مولد اما ضعیف است. به همین ترتیب در ردیف پایین یک کشاورز نامولد قوی و یک کشاورز نامولد ضعیف داریم. اینک در این جهان اصول اقتصاد سیاسی میخواهیم ببینیم «چه اتفاقی میافتد؟» یا دقیقتر بگوییم میخواهیم شما به این پرسش پاسخ دهید که «در این جامعه چه فعالیتهایی انجام میشود؟»
- دوره آموزشی «از فقر به ثروت؛ فهم توسعۀ اقتصادی»
- مدرس: پل کولیر -دانشگاه آکسفورد
- برگردان به فارسی: مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه جهاد دانشگاهی
- مترجم: جعفر خیرخواهان
- تدوینگر کلیپ: حسین خداپرست
پانوشت: