از دل گروههای جهادی متولد شدیم
مدیر موسسه حافظان کودکان کار تهران در گفتوگو با کیهان تشکیل این موسسه را از نتایج ورود گروههای جهادی به مسائل اجتماعی میداند.
علی حسینعلیپور با اشاره به سابقه فعالیت در حوزه خدمترسانی به مناطق محروم میگوید: طی سالهای اخیر با مشارکت جوانان انقلابی و با هماهنگی نهادهای حمایتی همچون سازمان بهزیستی به کمک کودکان کار شتافتیم و سعی کردیم در جمعآوری، ساماندهی و توانمندسازی آنها فعال باشیم.
به گفته حسینعلیپور، بعد از چند سال فعالیت متفرقه همچون فعالیت عمرانی و تفریحی برای کودکان کار، گروهی متشکل از فعالان جهادی با ثبت این موسسه به صورت متمرکز و به عنوان یکی از گروههای شناخته شده وارد عمل شده و سعی کردند با نگاهی جدید به مسئله کودک کار و نیازهای آنها، مدل جدیدی از فعالیت در این حوزه را پایهگذاری کنند.
شاید بتوان ایفای نقش واسط میان کودکان کار و اصناف را مهمترین کار ویژه این موسسه دانست. به گفته مدیر موسسه حافظان کودکان کار، در ابتدا پسرانی که توانایی خاصی داشتند پس از شناسایی به اصناف مختلف همچون تعمیر اتومبیل، تراشکاری، باطریسازی و کابینتسازی معرفی و استخدام میشدند. بعد از مدتی و با رسیدن به سن قانونی، با هماهنگی با خیّرین هزینه اولیه یک زندگی عادی و امکان اجاره مغازه را برای این جوانان فراهم میکردیم و اینچنین به جای اینکه طی چند سال فقط حمایت مالی کنیم، آنان را از کف خیابان و فعالیتهای پرخطر به افرادی توانمند تبدیل میکردیم که خود کودکان دیگری را تحت حمایت قرار میدهند.
«کودکان کار» برای برخی جمعیت و گروهها به منبع مالی تبدیل شده است
اقشار آسیبپذیر، علیالخصوص کودکان کار، از جمله حوزههای حساس در فعالیتهای اجتماعی هستند. چند سالی است که برخی موسسات و جمعیتها در هماهنگی با برخی نهادهای غربی، تعاریف دیگری از این اقشار ارائه داده و سعی میکنند از این مسئله برای سیاهنمایی علیه کشورمان استفاده کنند. در ماجرای جمعآوری کودکان کار که سال گذشته انجام شد، شاهد بودیم که این گروهها با بزرگنمایی از مشکلات طرح و فشار سازمانیافته بر ارگانهای دولتی باعث شدند که این طرح عقیم بماند، استدلال آنها این بود که با مشاهده کودکان کار در خیابانها مردم با واقعیت مسائل اجتماعی آشنا و به کمک و همدلی تحریک میشوند!
حسینعلیپور با اشاره به همین آسیب از ضرورت ورود جوانان و ارگانهای انقلابی به مدیریت آسیبهای اجتماعی سخن میگوید. وی معتقد است: برخی موسسات و جمعیتها به این کودکان به چشم منابع مالی نگاه میکنند. آنها تاکنون هیچ اقدامی برای بهبود معیشت کودکان تحت پوشش خود از جمله اقدامات عمرانی و آموزشی انجام ندادهاند. آنها طی چند سال اخیر و با استفاده از ظرفیت سازمان بهزیستی به مسئله ورود میکنند، اطلاعات لازم را به دست میآورند، به مشکلات اجرایی آشنا شده و در ادامه با استفاده از همان اطلاعات اقدام به بزرگنمایی کاستیها، سیاهنمایی و حاشیهسازی علیه کشور میکنند. همین رویکرد در هماهنگی با نهادهای غربی باعث شده که از سه سال پیش بدین سو، ارگانهایی همچون بهزیستی همکاری با آنها را محدود کرده و به سمت گسترش فعالیت با گروههای جهادی در حوزه آسیبهای اجتماعی حرکت کنند.
این فعال حوزه کودکان کار ادامه داد: از سوی دیگر هستند گروهها و جمعیتهایی که به شدت از این موضوع ناراحت هستند. این گروه معتقد به غیردینی شدن حوزه مدیریت آسیبهای اجتماعی هستند و معتقدند نباید چنین موضوعاتی را با مسائل سیاسی و ایدئولوژیک درآمیخت. مدتی قبل مسابقهای بین تیمهای فوتبال کودکان کار برگزار شد که مسئولان یک جمعیت خاص اصرار داشتند تصویر شهید حاج قاسم سلیمانی در دست بچهها قرار نداشته باشد وگرنه عکسی از تیم گرفته نخواهد شد!
رفتار ضددینی هدفمند برخی جمعیتها برای تربیت کودکان کار
مدیر موسسه حافظان کودکان کار تهران اظهارداشت: یکی از نکات مهم در مدیریت این جمعیتها و موسسات رفتار ضددینی هدفمند آنها است؛ از نحوه آموزش کودکان تحت پوشش بگیرید تا جذب مربیانی با افکاری خاص در حوزه دین و سیاست. این گروهها علیرغم داشتن سابقه طولانی اما به گواهی آمار و کارنامه خود، تاکنون هیچ دستاوردی در حوزه توانمندسازی نداشتهاند و صرفاً به کسب پول از نهادهای دولتی، همکاری با نهادهای غربی در تهیه گزارش از وضعیت اجتماعی ایران و تربیت هدفمند کودکان در یک مسیر مشکوک مشغول هستند. نکته مهم در این میان حضور بیدغدغه آنها در مراکز دولتی و حمایت برخی مدیران از آنها است که باعث شده برخی اخبار درون سازمانی نهادهای حمایتی از بنگاههای خبری و گروههای معاند سر در بیاورد! اصلیترین کارکرد این موسسات بهرهبرداری از چرخه جمعآوری و رهاسازی کودکان کار است. آنها منابع مالی را به نام جمعآوری هدفمند کودکان کار دریافت میکنند، سپس خود به انتقاد از مراکز جمعآوری و بزرگنمایی مشکلات پرداخته و خواستار رهاسازی آنها میشوند، این چرخه به یکی از منابع مهم مالی آنان تبدیل شده است.
حسینعلیپور با تاکید بر اینکه همین موضوع باعث شد تا جمعی از فعالان جهادی وارد این عرصه شوند، گفت: موسساتی از قیبل «حافظان کودکان کار تهران» به دنبال ارائه الگویی جدید از نحوه مدیریت و حل معضلات اجتماعی همچون کودکان کار هستند. در این الگو نیازی به دریافت منابع مالی دولتی نیست، بلکه میتوان با ایجاد چرخه توانمندسازی و جلب اعتماد خیّرین و اصناف بسیاری از مشکلات را حل کرد. این الگو در مقابل الگویی است که به کودک کار به چشم یک فرصت مالی نگاه میکند و سعی دارد اهداف مشکوک خود را به وسیله تربیت این کودکان تامین کند.
بدون حضور گروههای مردمی و جهادی کار جلو نمیرود
چنین رفتارهایی از سوی جمعیتها و موسسات حاشیهساز باعث شده تا سازمان بهزیستی نیاز به تغییر رویکرد در فعالیت با گروههای مردمی داشته باشد. از سوی دیگر توان محدود ارگانهای حمایتی در حوزه آسیبهای اجتماعی باعث شده تا برخی فعالان جهادی به فکر شکل دادن زنجیرهای از خیرین، گروههای مردمی و اصناف باشند.
مدیر موسسه حافظان کودکان کار تهران با تاکید بر این مسئله میگوید: مهمترین مسئله برای کودکان کار این است که علیرغم دارا بودن تواناییهای مختلف اما فعالیت در خیابان به عنوان پیشه اصلی آنها در افکار عمومی ثبت شده است. تا وقتی این طرز تفکر تغییر نکند معضل کودکان کار هم حل نخواهد شد.
وی معتقد است؛ بهترین اقدام برای حل این معضل ساماندهی و وارد کردن کودکان کار به بازار کار، توانمندسازی اقتصادی و آموزشی آنها و بازگرداندنشان به چرخه یک زندگی عادی است. این چرخه به کمک خیرین (حامی مالی)، گروههای مردمی(آموزش دهنده و ساماندهیکننده) و اصناف (نقطه عطف زندگی این کودکان) به حرکت درآمده است. با استفاده از این چرخه کودکی بوده که اکنون به تاجر بزرگ پارچه تبدیل شده و بیش از ۱۵۰ کودک آسیبدیده را تحت پوشش شغلی و مالی قرارداده است.
آنچه در این میان به عنوان نقش اصلی موسسات حمایتی مطرح میشود، حلقه واسط بودن در این چرخه است. بسیاری از اوقات بدون دریافت کمک از نهادهای دولتی میتوان به کمک این چرخه بسیاری از مشکلات را حل کرد و پای بیگانگان به آسیبهای اجتماعی را باز نکرد!
کودکان بیسرپرست مورد توجه ما هستند
حسینعلیپور با اشاره به نحوه فعالیت موسسه «حافظان کودکان کار تهران» و مرکز نگهداری «بهشت ریحانه» میگوید: این مرکز برای دختران بیسرپرست بالای ۱۸ سال و نوباوگان ۳ تا ۶ ساله آماده شده است. برخی از این دختران البته دارای سرپرست بد هستند و ضرورت دارد که برای دورهای در این مرکز حضور داشته باشند تا شرایط بازگشت به زندگی عادی برای آنها مهیا شود.
وی با اشاره به اینکه برخلاف تصورات، کودکان کار به سه گروه تقسیم میشوند، گفت: برخی کودکان دارای والدین و مکان زندگی هستند و این دسته با اطلاع پدر و مادر کار میکنند. دستهای دیگر در کنار والدین زندگی میکنند ولی مشکل اصلی آنها نداشتن محل زندگی ثابت است. این خانودهها بیشتر در مناطق حاشیهای تهران در کورهها، غارها و حاشیه سبز برزگراهها ساکن هستند. دسته سوم کودکانی هستند که هیچ اطلاعی از هویت پدر و مادر خود ندارند و این موضوع باعث شده آسیبپذیری بیشتری نسبت به دو دسته قبلی داشته باشند.
به گفته این فعال حوزه کودک، اگر دسته سوم به طور صحیح در چرخه توانمندسازی قرار بگیرند به مرور زمان آسیبپذیری بسیار کمتری نسبت به دو دسته قبل خواهند داشت. بسیاری از کودکانی که بعدا توانستهاند به افراد موفق تبدیل شوند، جزو این دسته بودند.
مدیر موسسه حافظان کودکان کار تهران اشتغال را کلید حل مشکلات کودکان کار و خانوادههای آنان میداند. وی معتقد است: اگر آموزش و تامین بستر اشتغال این کودکان فراهم شود، بسیاری از آنها در زمان کوتاهی میتوانند از وضعیت فعلی خود عبور کنند. بر همین اساس ما تاکید داریم که این کودکان و نزدیکان آنها از جمله پدر و مادر نباید فقط مورد حمایت مالی قرار بگیرند، بلکه باید زمینه اشتغال آنان را فراهم کنیم.
روند توانمندسازی کودکان کار چگونه است؟
محبت و مورد توجه قرار گرفتن اولین موضوعی است که شما در برخورد با کودک کار و آسیبدیده با آن مواجه هستید. به همین دلیل بود که اولین بخشهای مرکز «بهشت ریحانه» که آغاز به کار کرد، تفریح و اسکان در نظر گرفته شد.
حسینعلیپور با اشاره به این موضوع میگوید: در ابتدای ورود یک کودک به این مجموعه سعی میکنیم نیازهای اولیه وی همچون محبت، برنامه غذایی سالم و اسکان و پوشاک مناسب را برای آنان فراهم کنیم. تا مدتی تمام تلاش ما این است که کودک باور کند این وضعیت پایدار است و بعد از مدتی دوباره به سطح خیابان باز نخواهد گشت، سپس سطحبندی را آغاز میکنیم. اساس این موضوع تحصیل کودکان است. با بررسی سوابق کودکان تحت حمایت، روند آموزش و تحصیل آنها را از سر میگیریم. در این میان هستند کودکانی که به علت شرایط مختلف علاقهای به تحصیل از خود نشان نمیدهند؛ بنابراین ما این کودکان را با توجه به علایق خود، به سمت توانمندسازی شغلی با استفاده از کمک اصناف مختلف هدایت میکنیم.
وی افزود: گروهی دیگر از کودکان به علت آسیبهای متعددی که تجربه کردهاند، در ابتدا توان بازگشت به شرایط عادی را ندارند. برای کمک به این دسته نیز از کمک مشاوران و مددکاران اجتماعی مختلفی بهره میبریم تا به مرور زمان از نظر روانی آرامش پیدا کنند و سپس روند آموزش آنان را آغاز کنیم.
فعالیت دانشجویان بسیجی برای رفع مشکلات اجتماعی
مدیر موسسه حافظان کودکان کار تهران اظهارداشت: نکتهای که باید یادآوری کنم حضور فعال دانشجویان و جوانان انقلابی در عرصه همکاری با ما است. بسیاری از دانشجویان بسیجی و گروههای جهادی هستند که ضرورت رفع آسیبهای اجتماعی را درک کردهاند و در هماهنگی با موسسات مختلف اجتماعی در حوزه آموزش، خدمات عمرانی و حمایتی و کمک روحی به کودکان کار فعالیت میکنند. همانگونه که موسسات و جمعیتهای معلومالحال از ظرفیت دانشجویان برای پیشبرد امور خود استفاده میکنند (در حالی که بسیاری از این دانشجویان از ماهیت اصلی این گروهها بیاطلاع هستند)، ما نیز از ظرفیتهای بزرگی همچون بسیج دانشجویی، گروههای دانشجویی انقلابی و گروههای جهادی در این حوزه بهرهبرداری میکنیم. ما معتقدیم این کودکان به علت شرایط خاص فقط به حمایت مالی، غذایی و پوشاک و از این دست مسائل نیاز ندارند، بلکه در حوزه اخلاق، باورها و شکلگیری شخصیت نیز نیاز به الگو دارند و چه کسانی بهتر از جوانان انقلابی؟
در حوزه مقابله با باندهای خیابانی به قاطعیت نیاز داریم
باندهای خیابانی، تعیین تکلیف نکردن وضعیت بسیاری از کودکان کاری که اتباع خارجی هستند و حمایت بسیار کم از موسسات اجتماعی در مقابل گروههای خلافکار از جمله دغدغههای دیگر فعالان حوزه کودک است.
حسینعلیپور با انتقاد از مقابله ضعیف با باندهایی که از کودکان کار بهرهکشی میکنند، میگوید: بسیاری از مواقع بوده که کودک از ترس برخورد سایر اعضای باند از معرفی خلافکاران طفره رفته است، چون وی میداند که برای داشتن سرپناه و غذا و رفع نیازهای روزانه خود نیاز به یک سرپرست دارد. این موضوع وقتی بغرنج میشود که شاهد گسترش آزار جنسی کودکان در میان چنین باندهایی هستیم. بسیاری از این کودکان به شیوهها و دفعات مختلف مورد آزار قرار گرفتهاند، اما به خاطر شرایط زندگی و ترس از آینده حاضر به افشای این وضعیت نیستند. همچنین اعضای این باندها نیز بسیار پررو شدهاند، به طور مثال وقتی کودکی از اعضای باندی جمعآوری و تحویل مراکز نکهداری میشود، اعضای باند تمام تلاش خود را برای فراری دادن وی انجام میدهند و در مواردی حتی به سوراخ کردن سقف مرکز نگهداری و دزدیدن کودک منجر شده است! این در حالی است که اگر باندهای خیابانی شناسایی و متلاشی نشوند، در آینده با موجی از کودکان کار آسیبدیده جسمی و روحی مواجه خواهیم بود که خود ادامهدهنده همان راه اشتباه خواهند بود.
رفع آسیبهای اجتماعی از مسیر حرکتهای جهادی و انقلابی
کودکان کار برخلاف تصورات بسیاری از آحاد جامعه بزهکار غیرقابل تغییر نیستند. این کودکان به دلایل گوناگون از فرصت نمایش استعدادهای خود محروم هستند و اگر چنین فرصتهایی به آنان داده شود، توان بازگشت به یک زندگی عادی را دارا هستند.
اگر مدیریت توانمندسازی کودکان کار را در اختیار موسساتی که دل در گرو انقلاب اسلامی دارند و رفع آسیبهای اجتماعی را یکی از ضرورتهای تشکیل تمدن اسلامی میدانند، قرار ندهیم، آنگاه باید شاهد فعالیت جمعیت و گروههایی باشیم که سعی دارند این مشکلات را به فرصت تبلیغات منفی علیه کشورمان تبدیل کنند. ورود خیرین برای حمایت از این گروههای دغدغهمند برای رفع مشکلات و آسیبهای اجتماعی نیز تأثیر شگرفی خواهد داشت.
نویسنده: سعید درویشی