سازمان بینالمللی کار در سال ۲۰۰۲ روز ۱۲ژوئن مصادف با ۲۳خرداد ماه را به نام روز جهانی مقابله با کار کودک اعلام کرده است و تمام دولتها، کارفرمایان،سازمانهای کار، جامعه مدنی و میلیونها انسان را از سراسر جهان فرا خوانده تا اقدام مؤثری برای کمک به این کودکان انجام دهند. این سازمان در مورد کار کودک آورده است: کار کودک به معنای کاری است که برای کودکان در گروههای سنی معین ممنوع است. کاری است که توسط کودکان، زیر حداقل سن قانونی معین برای آن کار انجام گیرد و یا به دلیل ماهیت یا شرایط خاص، آن کار برای کودکان غیرقابل پذیرش و ممنوع است.
بر اساس آمارهای جهانی بین ۱۲۰ تا ۱۵۰ میلیون کودک بین ۵ تا ۱۴سال در سراسر جهان به کار تماموقت اشتغال دارند. این کودکان مدرسه نمیروند و وقت کمی برای بازی دارند و یا اصلاً چنین وقتی ندارند. اغلب این کودکان از تغدیه و مراقبت برخوردار نیستند و از فرصت کودک بودن محروم هستند. بیش از نیمی از این کودکان، در معرض بدترین اشکال کار کودک هستند که از جمله میتوان به کار در محیطهای خطرناک، بردگی یا دیگر اشکال کار اجباری، فعالیتهای غیرقانونی مانند قاچاق مواد مخدر و فحشاء و همچنین مشارکت در مخاصمات مسلحانه اشاره کرد.
تعداد زیادی از کودکان در مشاغل خانگی بدون مزد یا با مزد در خانه فرد ثالث یا کارفرما مشغول هستند. این کودکان نسبت به استثمار بسیار آسیبپذیر هستند. کار آنان اغلب از نگاه جامعه مخفی است،از اینرو احتمال دارد این کودکان منزوی شوند و در موارد بسیاری جدا از خانه و خانواده خود به سربرند. موارد اذیت و آزار کودکان در کار خانگی واقعیت تلخی است که متأسفانه رواج فراوانی دارد.
کارشناسان معتقدند، بیش از ۹۰درصد کودکان خیابانی دارای خانواده هستند.ناچارا باید تحویل خانوادهها بشوند و خانوادهها هم نیازمند هستند در نتیجه این کودکان را وادار به کار میکنند،از تحصیل و فرآیندهای کودکانه محرومشان میکنند و با اجبار و زور به خیابان میفرستند تا با پول به خانه باز گردند و اگر نتوانند آن پول را تهیه کنند با ضرب و شتم روبهرو میشوند.
آمار کودکان کار
بررسیهای انجام شده حاکی از این است که حدود ۳۰درصد از کودکان خیابانی به مدرسه نمیروند و بیسواد هستند.
۹ر۳۰درصد این کودکان ۶ تا ۱۱ سال و ۹درصد نیز زیر ۶ سال دارند واین در حالی است که تعداد کودکان خیابانی غیرایرانی در استانهای تهران،فارس،خراسان رضوی، بوشهر و اصفهان بیشتراز استانهای دیگر است. اغلب کودکان خیابانی به دلیل اینکه از سنین پایین، زندگی در خیابان را تجربه میکنند از شانس زندگی درکنار خانواده محروم هستند. بر اساس این بررسیها بیشترین تعداد کودکان خیابانی را پسران تشکیل میدهند و همچنین بررسی اولیه وضعیت تابعیت مراجعان نشان میدهد که کودکان ایرانی ۱ر۷۵درصد کودکان کار را تشکیل میدهند.
آمار کودکان کار در استان تهران ۳ر۱۴درصد، سیستان وبلوچستان و خراسان رضوی ۶ر۹درصد، خوزستان ۴ر۶درصد،هرمزگان ۸ر۵و قم ۷ر۵ درصد است. براساس مطالعات انجام شده، حدود ۳۰ درصد از کودکان خیابانی را افرادی تشکیل میدهند که به مدرسه نمیروند. بررسیهای دانشگاه الزهرا(س)در مورد کودکان کار حاکی از این است که رشد فقر در کودکان کار و خیابان از سال ۸۴ تا ۸۸ روند صعودی داشته است و کار کودکان خشونتی است که علیه کودکان کار و خیابان اعمال میشود. در این بررسی آمده است، بیش از ۳۲درصد کودکان کار مورد آزار جسمی، روحی و جنسی قرار میگیرند، همچنین بررسیهای سازمان بهزیستی نشان میدهد که نرخ ابتلای کودکان کار و خیابان به ایدز ۴ر۵درصد است که این نرخ نسبت به نرخ ابتلا به ایدز در جامعه که ۱ر۰ درصد است، ۵ر۴برابر محسوب میشود.
۷۲درصد این کودکان بی سواد و کمسواد هستند یا در حد ابتدایی سواد دارند و ۱۷درصد کودکان کار و خیابان در تهران اصلا مدرسه نرفتهاند و این بیسوادی و کمسوادی در فرایند زندگی این افراد تاثیر سوء دارد.
ناکافی بودن قوانین
چندی قبل سیدحسن موسوی چلک،رئیس انجمن مددکاری ایران درباره شرایط کودکان کار اظهار داشته است: یکی از موضوعاتی که همیشه با آن مواجه بودهایم موضوع کودکان کار و خیابان بوده است. این در حالی است که در قانون کار هم موضوع کودکان کار پیشبینی شده است به طوری که ماده ۷۹ کار کودکان زیر ۱۵ سال را ممنوع کرده است، اما ماده ۸۰ گفته است:کسانی که ۱۵ تا ۱۸ سال دارند،کارگر نوجوان نامیده میشوند. یعنی در قانون ما طبق شرایطی کار کودکان به رسمیت شناخته شده است. در ماده ۸۰ تا ۸۵ هم آمده است ساعت کار این کودکان کمتر باشد و همچنین کار سلامت جسم و روانشان را تهدید نکند. حتی در مقابل نامه ۱۸۲ سازمان بینالمللی کار که ایران پذیرفته است، کشورها را مکلف کرده که سن را تعریف کنند. این در حالی است که عدم تناقض از ۱۲ سال تا ۲۰ سال هم داریم. در آنجا منع اشکال کار کودکان پیشبینی شده و در ایران هم مصوب شده و ابلاغ شده است. برنامه ساماندهی کودکان خیابانی هم سال ۷۸ در هیات دولت تصویب و شرح وظایفی برای دستگاههای مختلف و مرتبط پیشبینی شده است.
وی با بیان این مطلب که کودک خیابانی معلول عوامل اجتماعی است میگوید: بسیاری از کودکان کار و خیابان برای تامین معاش خود و خانواده شان در خیابان کار میکنند. حالا یک عده ممکن است در باندهایی باشند،اما بخش عمده دست کسانی است که برای تامین معاش خود و خانوادهها کار میکنند از اینرو بخش اقتصادی تعیین کننده است.
کودکان خیابانی و ناهنجاری اجتماعی
دکترمجید ابهری ـ رفتار شناس اجتماعی با اشاره به اینکه در تمام جوامع دنیا کودکان خیابانی به عنوان یک ناهنجاری اجتماعی واقعیتی انکارناپذیرند میگوید: کودکان خیابانی در سراسر دنیا وجود دارند و برای نامیدن آنان متاسفانه از الفاظی مانند موشهای فاضلاب و حیوانات ولگرد استفاده میشود.
وی با بیان این مطلب که کودکان کار از نظر خانواده به گروههایی تقسیم میشوند، میافزاید: کودکان بدون والدین، کودکان دارای والدین معتاد یا زندانی و کودکان تک والد، که از نظر حضور در خیابان و کار نیز این کودکان به ۲ گروه تقسیم میشوند. کودکان خیابان که ارتباط خود را با خانوادههایشان قطع کردهاند و در خیابان کار و زندگی میکنند و کودکانی که صبح تا شب در خیابانها هستند و شبها به خانه برمیگردند.
از نظر کار نیز این کودکان به ۳ گروه تقسیم میشوند؛ کودکان دارای مشاغل واقعی که در کارگاههای زیرزمینی و غیربهداشتی بدون هیچگونه پوشش بیمه به جانکندن مشغول هستند، دستمزد آنان نصف کارگران بزرگسال است و به محض کوچکترین اعتراض، از کار اخراج میشوند. این کودکان اغلب مورد آزار کارگران بزرگتر هم قرار میگیرند و میتوان نمونههای آنان را در برخی از کارگاههای ریختهگری، صابونپزی، شیشهسازی و قالیبافی مشاهده کرد.
گروه دوم کودکان دارای مشاغل کاذب که گاهی برای پوشش تکدیگری اقدام به دستفروشی میکنند، مثل گلفروشی،فال و چسب فروشی. البته در میان این کودکان دستفروشان واقعی وجود دارند که مردان کوچک هستند و نانآوری خانههای خود را به عهده دارند. کودکان کار نوجوانی و جوانی را پشت سر نمیگذارند، از کودکی به پیری میرسند و اغلب به بیماریهای مختلف پوستی، گوارشی و استخوانی مبتلا میشوند و از این رو عمر طبیعی شان یکسوم کودکان همسن خود است.
گروه سوم هم کودکان بزهکار هستند که به دله دزدی، جیببری، خرده فروشی مواد مخدر و دزدی لوازم اتومبیل مشغول هستند.
این رفتار شناس اجتماعی با اشاره به اینکه متولی اصلی نگهداری از این کودکان سازمان بهزیستی است و باید به آنان توجه شود، یاد آوری میکند: وظیفه جمعآوری، ساماندهی و آموزش این کودکان برعهده سازمان بهزیستی است و در این میان شهرداری تهران هم وظایف برزمین مانده این سازمان را در جمعآوری کارتنخوابها و بیخانمانها انجام میدهد.
وی میگوید: پس از ۳۰ سال پژوهش و ایجاد اولین خانه نگهداری کودکان خیابانی (خانه سبز)، این نتیجه به دست آمده است که بعضی از کودکان کار و خیابانی توسط والدین خود به گدایی و کار اعزام میشوند، اما درصد قابلتوجهی از آنها نیازمند و نانآور خانوادههای خود هستند. اگر مسئولان بهزیستی خانوادههای این کودکان را میشناسند و مطمئن هستند که آنان توان مالی دارند، از طریق قوهقضائیه باید از آنها سلب صلاحیت کنند و ضمن نگهداری این کودکان در مراکز شبانهروزی یا سپردن آنان به خانوادههای داوطلب از پرورش بزهکاران آینده پیشگیری بهعمل آورند.
کودکان کار؛ اعتیاد و بیماریها
دکتر علی فرجام ـ روانشناس اجتماعی در مورد کودکان کار به گزارشگر روزنامه اطلاعات میگوید: کودکان کار و خیابان واقعیتهای جامعه ما هستند که متاسفانه با مشکلات زیادی از جمله اعتیاد روبرو هستند. عوامل اثر گذار بر کار کودکان عبارتند از: ساختار خانواده،فقر،تغییرات اقتصادی ناگهانی ناشی از جنگ و… (که منجر به مهاجرت به کشورهای همسایه برای کار با دستمزد بیشتر میشود)،هزینه تحصیل و نظام آموزشی نادرست. بررسیها نشان میدهد ۶۰ درصد از کودکان خیابانی نه به دلیل نابسامانی وضعیت خانوادگی بلکه به دلیل فقر اقتصادی یا بیکاری و اعتیاد، بد سرپرستی و نا آگاهی والدین راهی خیابانها میشوند.
وی با بیان این مطلب که بررسیها حاکی از این است که مطالعه مصرف مواد در بین کودکان کار نشان میدهد که حدود ۵ درصد از پسران دارای سابقه مصرف مواد بودهاند که این درصد در بین دختران نیز نزدیک به ۱درصد است. بنابراین به نظر میرسد همانطور که برنامههای کاهش آسیب و مقابله با اعتیاد برای پسران خیابانی اهمیت دارد، لزوم توجه به دختران معتاد را نیز نباید نادیده گرفت. کــودکان کار، عـلاوه بــر ابعــاد انســانی، اخلاقــی، اجتماعــی و اقتصــادی در گیر مشکلات سلامت هم هستند این در حالی است که زندگـی این کـودکان در معـرض خطرات و تهدیدهــای زیادی قرار دارد. بررسیهای انجام شده حاکی از این است که شرایط این کودکان درهــر ســه بعـد جسـمی، روانـی و اجتماعـی بـه طـور چشمگیری بدتـر از همســالان آنهاســت به طوری که بیماریهای واگیــرمانند: هپاتیـت، عفونتهای انگلـی روده و کچلیهاو بیماریهای غیرواگیــر و مشــکلات عاطفــی سلامتشان را تهدیـد میکنـد و شـیوع آلودگـی بـه hiv در میـان آنان حــدود ۵ درصــد و ۴۵ برابــر جمعیــت عــادی اســت.
این کودکان بـا مسـأله گرسـنگی و سـوءتغذیه هم روبرو هستند چنانکـه در یـک مطالعـه مشـخص شـده کـه ۵۰ درصـد بیشـتر از کـودکان عـادی از سـوءتغذیه رنـج میبرنـد و کوتاهــی قدشــان هــم
۱۰ درصــد بیشــتراســت. ســلامت روانــی ایــن کــودکان در سالهای آغازیـن عمـر اغلـب آسـیب جـدی دیـده اسـت، اعتمـاد بـه نفسشـان پاییـن و سـطوح متفاوتـی از اضطـراب را تجربــه میکننــد و خشــونت فیزیکــی بــه عنــوان تلختریــن تجربــه کودکــی، تجربــه مشــترک بســیاری از آنهاسـت. بررسیها نشان داده است بیـش از ۷۰ درصـد کـودکان کار مـورد آزار جسـمی والدیـن قـرار گرفتـهاند عـلاوه بـر همـه اینهـا کـه نتیجـه محرومیت و دسترســی نداشــتن بــه حداقلهای زندگــی هســتند، وجـه غم انگیـز ماجـرا این است که آنان قربانـی تجـاوز و سوءاسـتفاده جنسـی میشوند. این در حالی است که وزارت رفاه و تامین اجتماعی و سازمان بهزیستی متولیان اصلی رسیدگی به امور کودکان کار و خیابان هستند و باید حداقلهای زندگی این کودکان را تامین کنند.
درد دلهای کودکان کار
کودکان زیادی در کشورمشغول به کار هستند کودکان خردسالی که هنوز به زبانی کودکانه سخن میگویند و بسیاری از آنان کودکان افغانی هستند که از طریق مرزهای کشور و به طور غیر قانونی وارد کشور شدهاند و مسئولان این دفتر با حقوق کم آنان را به کار میگمارند.
یکی از فروشندگان گل بازار محلاتی میگوید: این کودکان چون بدون مجوز کار وارد کشور میشوند بعد از مدتی به کشورشان باز گرداننده میشوند و فردا مسئولان بازار گل ۲ اتوبوس کودک کارجدید را پیاده میکنند و در ازاء روپوش و گاری که به آنان داده میشود۱۷۰ هزار تومان از آنان پول میگیرند.
مصطفی ۱۲ سال بیشتر ندارد روپوش تنش آنقدر بزرگ است که زانوهایش را هم پوشانده است از زاهدان آمده و گاری پر از گلی را میکشد گاری آنقدر سنگین است که حتی نمیتواند تکانش دهد. میگوید: روزی ۲۰ تا ۳۰ هزار تومان درآمد دارم و خانواده ام زاهدان هستند. با داداشم اتاق گرفتهایم اگر ما کار نکنیم خانواده مان از گرسنگی میمیرند آنقدر وضعمان بد است که حتی نمیتوانیم نان خالی هم بخوریم. مصطفی ۳ کلاس بیشتر درس نخوانده است هر چی پول در میآورد را پیش خانواده اش میفرستد. با غرور میگوید نان آور خانواده هستم. نگاهم به کفشهای پاره و پاهای کوچک زخمی اش میافتد کودکی نکرده پیر شده است.
علی که ازروستاهای اطراف خراسان آمده است میگوید: بنویس اذیتمون میکنند از ما پول میگیرند و ماهی ۱۷۰ هزار تومان بابت این لباسهایی که به ما میدهند از ما پول میگیرند.
عزیز بی سواد است و میگوید: ۱۱ سال سن دارم از ۷ صبح تا ۷ شب کار میکنم به سختی میتوانم هزینههای زندگی خانواده ام را تامین کنم پدرم فلج است و ۶ تا خواهر و برادر دارم که همه آنها چشمشان به دست من است. کودک دیگری رد میشود و با طعنه میگوید: عزیز دو شکم داره لبخندی لبان خشکیده این بزرگ مرد را باز میکند و میگوید: اینقدر بار سنگین بلند کرده ام دو تا شکم دارم و بعد یکتا پیراهنش را بالا میزند و فتقش را نشان میدهد و میگوید گاهی وقتها خیلی درد میگیرد. به یکباره میگوید:چرا نمیپرسی دوست داری در آینده چکاره بشی هر چی که شد. هر کاری که شد. غم غریبی به دلم چنگ میزند آیا براستی فردایی هم برای این کودکان متصور است. مهتاب به همراه برادرش در خیابان ولی عصر آدامس میفروشد موهای طلایی زیبایش را به سختی زیر روسری رنگ و رو رفتهای مخفی کرده است با خواهش و تضرع از مردم میخواهد که آدامس بخرند. لباس درست و حسابی به تن ندارد و مدام سرفه میکند حرفی برای گفتن ندارد ولی از چشمانش شرارههای آتش میبارد.
نویسنده: بیتا مهدوی