سرویس جامعه جوان آنلاین: دستان کوچکش را که در دست میگیری حس میکنی دستان پیرمرد یا پیرزنی را در دست داری که سالهاست در مزرعههای خشک و بیآب و علف نانش را از وجین کردن علفهای هرز بیرون کشیده و دستانش زخمی خار و خاشاک شده است. این دستان کوچک نیز در طول عمر هفت، هشت سالهشان نانشان را گاهی از قلب گداخته کورههای آجرپزی بیرون کشیدهاند و گاهی هم با دستهای فال پشت چراغ قرمز چهارراهها و دویدن به دنبال عابرانی که خیلی وقتها نگاه سردشان قلب کوچک کودکان کار را فسرده میکند. کودکان کار، اما پیش از آنکه فرصتی برای کودکی کردن داشته باشند ناگزیر بزرگ شدهاند، آنقدر بزرگ که نانآور خانواده باشند و چشمانی به دستان کوچکشان امید بسته است. چشمان این بچهها اگرچه هیچ درکی از دنیای کودکانه ندارد، اما زندگی کردن شبیه بچههای دیگر، رفتن به مدرسه، بازی کردن و کودکی کردن انتهای رؤیای کودکانه شان است؛ رویایی که خیلی از دستگاهها موظفند به آن رنگ حقیقت بزنند. با اینکه آییننامه ساماندهی کودکان کار و خیابانی از سال ۸۴ مسئولیت دستگاههای مختلف را در این زمینه احصا کرده است، اما پس از سپری شدن حدود ۱۴ سال از این مصوبه و به نوجوانی رسیدن این طرح بسیاری از کودکان خیابانی در خیابانهای شهرهای بزرگ و پایتخت قد کشیدند و بزرگ شدند تا چالشهای آنها هم بزرگ شود و برخیهایشان به نقطه کانونی آسیبهای اجتماعی تبدیل شوند، اما آییننامه ساماندهی آنها اجرایی نشد. جمعیت این کودکان همچنان رو به افزایش است و آسیبهایشان زیر پوست شهر تزریق میشود، اما چرا طرحهای ساماندهی کودکان کار و خیابانی هیچ وقت موفق نبوده است؟ برای پاسخ به این سؤال سراغ دکتر حبیبالله مسعودی فرید، معاون اجتماعی سازمان بهزیستی کشور رفته و با وی به گفتگو نشستهایم.
۱۱ سازمان متولی ساماندهی کودکان کار هستند، اما در مواجهه با عملکرد سازمانهای متولی این امر از جمله بهزیستی با سیاستی کجدار و مریز مواجهیم و کار ساماندهی این بچهها به طور مقطعی انجام میگیرد ولی بعد از مدتی باز به فراموشی سپرده میشود. از سوی دیگر سالهاست طرح ساماندهی کودکان کار و خیابانی انجام میشود، اما تصویری که همه روزه از حضور این بچهها در سطح شهر میبینیم گویای آن است که این طرحها موفق نبوده است. با توجه به اینکه سازمان شما یکی از متولیان این کار است دلیل عدم موفقیت طرح ساماندهی کودکان کار و خیابانی را چه میدانید؟
آنچه موجب شده است در زمینه ساماندهی کودکان کار و خیابانی موفق عمل نکنیم، این است که همه دستگاههایی که مطابق آیین نامه ساماندهی در این حوزه مسئولیت دارند، باید پای کار بیایند ولی نیامدهاند. این مثل یک زنجیره و فرآیند خدمت میماند. در این زنجیره هر دستگاهی که کارش را به درستی انجام ندهد سیکل و فرآیند کار کامل نمیشود. علاوه بر لزوم حضور و ایفای نقش همه دستگاهها در این حوزه باید کار تداوم داشته باشد. از سوی دیگر باید توجه داشت سیمای آسیبهای اجتماعی به طور دائم در حال تغییر است و ما باید راهکارهایمان را به روز کنیم.
مثلاً در حوزه کودکان کار چه تغییراتی رخ داده است که نیاز به بروزرسانی راهکار داشته باشد؟
سال ۸۴ که آییننامه ساماندهی این بچهها تصویب شد اغلب کودکان کار و خیابان ایرانی بودند، اما آخرین آمار ما از کودکانی که در طرح ساماندهی کودکان کار و خیابانی جمعآوری شدهاند، نشان میدهد ۸۲ درصد از این کودکان غیرایرانیاند. اینجاست که اداره اتباع و وزارت کشور باید پای کار بیایند.
اما به نظر میرسد این کار تداوم لازم را نداشته است. دلیل این اقدامات بریده بریده و غیرمتداوم چیست؟ آیا در زمینه مواجهه با معضل ساماندهی کودکان کار خلأ قانونی داریم؟
ما قوانین متعددی درباره ساماندهی کودکان کار داریم. نخستین و اصلیترین این قوانین آییننامه ساماندهی کودکان کار و خیابانی مصوب سال ۸۴ است که مسئولیت تمام سازمانها در حوزه ساماندهی کودکان کار و خیابانی را مشخص کرده است. علاوه بر این در بند هـ ماده ۸۰ قانون برنامه ششم توسعه تأکید شده است سازمان بهزیستی مسئولیت دارد برای جمعآوری کودکان کار و خیابانی با همکاری سایر دستگاهها اقدامات لازم را انجام دهد. شورای اجتماعی کشور هم در سال ۹۳ مصوبهای در همین خصوص دارد و به خصوص برای تهران تعیین کرده است دستگاههای مختلف باید چه کار کنند و جایگاه این شورا و مصوبات آن در حد دولت و رئیس آن هم رئیسجمهور و دبیر آن وزیر کشور است. پس ما در این زمینه خلأ قانونی نداریم، اما هماهنگی بین بخشی معضلی است که با آن مواجه هستیم. از سوی دیگر در مواجهه با پدیدههایی نظیر اعتیاد یا کودکان خیابانی با افراد و گروههایی روبهرو هستیم که از این پدیده سود میبرند.
چه کسانی ممکن است از پدیده کودکان خیابانی سود ببرند و برای شما کارشکنی کنند؟
اینها چند دسته هستند. یکی از این گروهها قاچاقچیان کودک هستند که از این کودکان پول میگیرند و آنها را از مرز رد میکنند و به تهران یا کلانشهرها میآورند. اینها وقتی ببینند ما کار ساماندهی کودکان را به طور موقت انجام میدهیم مدتی به حاشیه میروند و دوباره با آرام شدن اوضاع سر و کلهشان پیدا میشود. گروه دیگر کسانی هستند که از کار این کودکان سوءاستفاده میکنند و با اجاره این بچهها از خانوادهها مبلغ ناچیزی به آنها میدهند و بقیه را برای خودشان بر میدارند. این کار را اگر بردگی کودکان بنامیم حرف گزافی نیست و در عمل در این باندها به عنوان برده از کودکان خیابانی استفاده میکنند. این مسائل تداوم کار را ضروری میسازد. در آییننامه ساماندهی کودکان کار و خیابانی هم تأکید شده است بهزیستی با همکاری سازمانهای مردم نهاد و شهرداری و حمایت ناجا باید نسبت به جذب و جمعآوری کودکان اقدام کند. به همین منظور با چند سازمان مردم نهاد و شهرداری هماهنگیهای لازم صورت گرفته و اعتباراتی برای این موضوع اختصاص داده شده است. ما طبق آییننامه فرآیند کار را به این صورت طراحی کردهایم که با همراهی سازمانهای مردم نهاد غیردولتی کار جذب کودکان در مناطق بیست و دوگانه تهران انجام شود.
آقای دکتر فرید! فیلمهایی در فضای مجازی منتشر شده است که نشان میدهد با برخی از این کودکان برخوردهای تند و خشنی صورت میگیرد، در حالی که این کودکان خود آسیب دیدهاند و اگرچه ساماندهی آنها امری ضروری است، اما باید کرامتشان حفظ شود. برای این مسئله چه برنامهای دارید؟
همه مأموران جذب کودکان کار و خیابانی مددکار اجتماعی و روانشناس هستند و جایی که مسئول جذب کودکان شده یکی از کلینیکهای مددکاری اجتماعی است و به آنها تأکید شده است به هیچ وجه برخوردهای خشونتآمیز با بچهها نداشته باشند، اما حتماً پلیس باید در این فرآیند حمایت داشته باشد. همانطور که عرض کردم چندین مورد داشتیم که سودجویان، سرگروهها و اعضای باندها با خشونت و حتی قمهکشی مانع از جمعآوری و جذب این کودکان شدهاند، به همین دلیل هم حمایت نیروی انتظامی در فرآیند جمع آوری این کودکان ضروری است.
ممکن است برخی از این کودکان از خانوادههای نیازمند باشند و پای باندهای خلافکاری که قصد سوءاستفاده از این بچهها را دارند در میان نباشد. برای این کودکان و اینکه بتوان آنها را از سطح خیابان جمع کرد و برایشان موقعیت تحصیل فراهم آورد چارهای اندیشیده شده است؟
بله، برای این منظور در فاز نخست وقتی این کودکان به مجتمع فوریتهای اجتماعی شهرداری در منطقه ۹ میآیند شناسایی و احراز هویت میشوند. اینکه ایرانی هستند یا غیر ایرانی و مشکل آنها چیست؟ آیا پدر اعتیاد دارد؟ مشکل مالی دارد یا هر مورد دیگری. در این مرکز نمایندگان تمام دستگاههای مسئول حضور دارند و در مرحله نخست به خانوادههای آنها اطلاع داده میشود که این بچهها اینجا حضور دارند. ۵۳ درصد از این کودکان هیچگونه اوراق هویتی ندارند. پس از احراز هویت، سلامت این بچهها بررسی میشود و چهار بیمارستان دولتی تهران برای اعزام کودکانی که مشکل حاد جسمانی و بیماری دارند در نظر گرفته شده است. پزشک مستقر در مرکز برای بچههای سالم گواهی سلامت صادر میکند. پس از این کودکان ایرانی و غیرایرانی جدا و به مراکز جداگانهای فرستاده میشوند. ما به سایت ثبت احوال متصل هستیم. طی فرآیندی چند روزه مددکارانمان مشکلات آنها را شناسایی میکنند و گزارش مددکاری برای این بچهها و خانوادههای آنان انجام میشود. اگر کودکی از خانواده فقیر ایرانی باشد حمایتهای لازم برای اشتغال یا درمان اعتیاد اعضای خانواده انجام میشود. کمیته امداد هم از خانواده کودکان فقیر حمایت میکند، البته این حمایتها مشروط به آن است که دیگر این بچهها برای کار به خیابان نیایند. در همه جای دنیا هم حمایتها مشروط هستند.
آیا این حمایتها کافی است تا کودکان بتوانند به یک زندگی نسبتاً عادی بازگردند و درس بخوانند؟
همان حمایتی را که ما از مددجویان بهزیستی انجام میدهیم کمیته امداد هم میتواند از این خانوادهها داشته باشد، اما مواردی داریم که خانواده مدعی میشود که فرزندش روزی ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار تومان کار میکند و شما باید این پول را به ما بدهید! این در حالی است که خیلیها با پولی بسیار کمتر از این کار میکنند. بسیاری از خانوادهها هم هستند که با وجود گذران سخت زندگی، فرزندانشان را برای کار به خیابان نمیفرستند. ما طبق همان چارچوب و قوانینی که سازمان اجازه میدهد حمایتهایمان را انجام میدهیم.
برای کودکان غیرایرانی چه میکنید؟
برای این کودکان وزارت کشور و فرمانداری پروتکلی را طراحی کرده است که ببینند آیا کودک و خانوادهاش پاسپورت یا ویزا دارند؟ آیا غیرقانونی آمدهاند؟ آیا این بچهها کسی را دارند؟ در حال حاضر ما کودکانی داریم که هیچ کس را ندارند. کودکانی که خانواده دارند به خانواده تحویل شده و از آنها تعهد گرفته میشود. برخی با خانواده رد مرز میشوند و برای برخی دیگر با سفارت یا نهادهای بینالمللی تماس میگیرند و بر حسب شرایط کودک و با عنایت به کنوانسیونها تصمیمگیری میشود. آنهایی که خانواده ندارند تا تعیین تکلیف در مراکز دوستدار کودک ما میمانند.
طبیعی است که انتظار نمیرود درآمد این کودکان از سوی خانوادههایشان به آنها داده شود، اما آیا این حمایتها در حد تأمین هزینه تحصیلشان است؟
بله، ما همان چارچوبی را که برای همه افراد تحت پوششمان در نظر میگیریم برای این افراد هم در نظر میگیریم.
در مواردی که اثبات شود سرپرست و خانواده این کودکان صلاحیت نگهداری از آنها را ندارند و با بازگرداندن کودک به خانواده دوباره او را به خیابان میفرستند یا مورد آزار قرار میدهند، چه میکنید؟
ما موارد اورژانسی را در مراکزمان پذیرش میکنیم. به طور نمونه چند هفته قبل چند کودک افغانستانی داشتیم که بعد از تحویل به خانواده دوباره به مأموران جذب ما در خودروهای ون مراجعه کردند و از سوی پدر و عمو مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفته بودند. ما این بچهها را به مراکز بهزیستی فرستادیم، زیرا خانوادههایشان صلاحیت نگهداری از آنها را نداشتند. البته باید هماهنگیهای بین بخشیمان را بیشتر کنیم و لازم است به طور نمونه سیاستهای مهاجرتیمان مورد بازبینی قرار گیرد تا به این راحتی این افراد وارد کشور نشوند و برای خودشان و جامعه ما چالش درست نکنند.
آقای دکتر! یکی از موضوعاتی که در طرحهای جمعآوری و ساماندهی کودکان کار و خیابانی با آن مواجه هستیم این است که به طور مثال ما این کودکان را سر چهارراه کمتر میبینیم، اما در مترو زیاد میشوند. برای یک ساماندهی همهجانبه چه برنامهای دارید؟
کار کودکان یک پدیده منعطف است. همانطور که اشاره داشتید جمعآوری کودکان از سطح خیابان ممکن است آنها را به داخل مترو بکشاند. یا بخشی بروند در رستورانهای اطراف فرحزاد کارگر شوند و گروهی دیگر به زبالهگردی روی بیاورند. ما همه این کودکان را باید تحت پوشش قرار دهیم. فاز بعدی کار ما کودکان زبالهگرد هستند و با شهرداری تعاملات لازم را در این باره انجام دادهایم، اما پاشنه آشیل ما برای موفقیت همکاری بین بخشی و استمرار کار است.
و کلام آخر؟
ما اعتقاد داریم هیچ کودک ایرانی یا غیر ایرانی نباید در خیابان باشد و بودن کودکان در خیابان از مصادیق کودک آزاری است و بچهها در خیابان در معرض آسیبهای جدی قرار دارند. طبق قوانین کشور ما کار کودکان زیر ۱۵ سال ممنوع است و کار بالای ۱۵ سال هم مشروط به کار شایسته کودک است، اما برای رسیدن به این مسئله نیاز به همکاری همه دستگاههای مسئول است.